توضیحات

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M451_Abstract

پیشگفتار

محققان اعتقاد دارند که عوامل روان شناختي از جمله عواملي هستند كه در تبديل درد حاد به درد مزمن و استمرار آن و نيز در تبيين شدت درد و مشكلات مرتبط با آن (از جمله افسردگي و ناتواني جسمی) نقش مهمي ايفا مي‌كنند (ورتلی و همکاران، ۲۰۱۶:۲۶۴).
این کتاب با توجه به نقش عوامل روانشناختی درصدد بررسی تاثیر دو نوع درمان روانشناختی، یعنی درمان شناختی-رفتاری و روان درمانی حمایتی بر وضعیت گروه بیماران دارای درد قفسه روان زاد است. این دسته از بیماران از درد قفسه سینه رنج برده که دلیل قلبی نداشته‌اند.
همچنین درمان حمایتی درمانی است که هدف اصلی آن تقویت کارکرد بهینه روان شناختی بیمار، تقویت اعتماد بنفس واگاه ساختن وی نسبت به واقعیت بیماری و مشکل و محدودیت آن است. و نیز از اصول کلی این درمان آگاه سازی، اطمینان بخشی، هدایت یا راهنمایی، تلقین، تشویق، فرصت برای تخلیه هیجانی و تغییر در محیط پیرامون بیمار قابل اشاره است (ناظمی و همکاران، ۱۳۹۴).
استفاده از فنون حمایتی براي برقراري اتحاد کاري با بیمار (مؤلفه حمایتی) و تشویق بیمار براي بیان و فهم تعارض‌هاي ارتباطی اصلی اسـت به طوریکه بیمار ظرفیت شناسایی، پیش بینی، تغییر یا کنترل احساسات و رفتارهاي خود را بدست آورد (فتحعلی لواسانی و همکاران، ۱۳۸۸).
متغیرهای اصلی کتاب شامل درمان شناختی-رفتاری، درمان حمایتی و درد قفسه روان زاد است. رفتار درمانی شناختی که به اختصار CBT نیز یاد می‌شود، یک رویکرد روان درمانی است، که احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرایندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را، از طریق شماری از روش‌های سیستماتیک، صریح و هدف‌مدار نشانه می‌گیرد. رفتار درمانی شناختی با «تمرکز بر حل مسئله» عهده‌دار حل مشکلات به خصوصی می‌شود، و در این رویکرد درمانگر با «عمل‌گرایی» تلاش می‌کند با کمک به مراجع در انتخاب استراتژی خاصی برای مواجهه با مشکل به او کمک کند. درمان حمایتی یکی دیگر از مداخله‌های روانشناختی است که در این کتاب مورد توجه است. درمان شناختی رفتاری شامل روش‌ها و فنوني است كه وجه اشتراك آنها، تأكيد بر نقش فرايندهاي شناختي و رفتاري در شكل‌گيري و تداوم اختلالات روان شناختي و به كارگيري روش‌هاي تجربي مبتني بر شناخت‌گرايي و رفتارگرايي در كنترل و درمان اختلالات است (زارب ، ۱۹۹۲؛ ترجمه محمد خداياري فرد و ياسمين عابديني، ۱۳۸۲).
به طور خلاصه توافق کلی بر آن است که عوامل فیزیولوژیک نمی‌تواند به تنهایی توجیه کننده شدت درد ادراک شده باشد و آن چنان که گچل و ترک (۲۰۰۲) معتقدند در این میان عوامل روانشناختی نیز می‌توانند سهیم باشند و بر این اساس در سده بیستم به دنبال شکست درمان‌های پزشکی برای درد، متخصصان به جنبه‌های غیر حسی درد روی آوردند.
کتاب حاضر با هدف بررسی تاثیرگذاری درمان شناختی-رفتاری و روان درمانی حمایتی بر روی بیماران دارای درد قفسه روان زاد صورت گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه شامل بیماران مذکور در بیمارستان امام خمینی (ره) و مرکز قلب تهران بوده است که از این میان ۸۰ نفر در چهار گروه تحت مطالعه قرار گرفتند. که دو گروه ۲۰ نفره، گروه‌های کنترل و آزمایش برای مشاوره شناختی- رفتاری و دو گروه ۲۰ نفره، گروه‌های کنترل و آزمایش درمان حمایتی را تشکیل دادند. پس از اطمینان از همسانی ۴ گروه، اقدام به درمان گروه‌های آزمایش شد که در این راستا ۶ جلسه یک ساعته طی دو هفته برای بیماران گروه آزمایش درمان حمایتی و همچنین ۶ جلسه یک ساعته برای بیماران گروه آزمایش مشاوره شناختی- رفتاری به طور مجزا برگزار شد. پس از بررسی پرسشنامه‌ها در دو مرحله آزمون‌های آماری مرتبط (تی-مستقل، تحلیل واریانس) صورت گرفت.
بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها، مشخص شد که هر دو نوع درمان شناختی-رفتاری و درمان حمایتی باعث بهبود وضعیت افراد شده و در مقایسه این دو نوع مداخله درمانی تفاوت معناداری وجود ندارد.

شيوه سازماندهي کتاب حاضر به‌ صورت زیر می‌باشد.
فصل اول: اختلالات روان تنی
فصل دوم: درمان شناختی – رفتاری
فصل سوم: درمان حمایتی
فصل چهارم: تحقیقات درمان شناختی – رفتاری
فصل پنجم: مطالعه موردی
فصل ششم: یافته‌ها
فصل هفتم: جمع‌بندی