هنر، تراوش یک روح بیقرار است که در قفس تنگ جسم، سر به دیوار میکوبد و از بلندای محدود یک زندگی تاریک، روزنهای به آفتاب درخشان عشق و ارادت و دوست داشتن میگشاید، پنجرهای به سمت آن سرزمین رویایی که در خاطرات سالهای دورادور، آسمانش به رنگ آشنایی و زمینش سبز و هوایش آکنده از عطر خوب مهربانی است.
هر چند جلوههای هنر متعدد است، اما شعر، شاید گویاترین، آشناترین و خوشایندترین جلوه این بیقراریها، برای توصیف و تصویر زندگی بر گونه آنچه باید باشد و نیست، از عمومیت بیشتری برخوردار است.
شعر گفتن برای من، نه به مثابه معماری کلمات و چیدمان وزنی افعال و واژهها و حروف، بلکه فرصتی برای بیرون راندن آنچه بر دلم سنگینی میکند و در جستجوی تولدی دوباره در سرزمینی است که هرگز، به بودن و ماندن و ماندگاری در آن، عادت نکردم.
آنچه در پس این کلمات میآید، جلوههای عشق مادری است به هستی، دردانه دخترش و سپاس و تقدیر صمیمانه یک زن از همسرش و گاهاً دلخوریهای یک انسان، از نگاه متحجرانه جامعه به جنسیتاش و شاید نصایحی هر چند کوتاه، برای مبارزه، ماندن، بودن و ساختن جامعهای که در بستر آن، عشق بروید و به بار بنشیند و گل کند. هرچند این کلمات شاید، از هیچ قالب شعری، از غزل و قصیده و مثنوی و رباعی و … گرفته تا سپید و نیمایی و … تبعیت نکند اما صاحب این اثر که هرگز ادعای شاعری نکرده است، باور دارد که آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “یارا” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.