امروزه رسانههای اجتماعی به منزله رسانه همیشه و همهجا حاضر با توجه به توانمندیهای بالقوه و بالفعل گستردهشان به سرعت در جامعه ما و به ويژه بین نسل جوان در حال گستراند. گستر سري فراگیر و همه جانبه رسانههای اجتماعی پرسشهايی را درباره پیامدهای احتمالی آن برای کاربران و جامعه پديد آورده است. در واقع ظهور رسانههای اجتماعی با خود تغییرات اقتصادی و اجتماعی گسترده و حتی سبک زندگی کاملاً جديدی به وجود آوردهاند. بنابراين میتوان گفت که افراد نه تنها از ايان فناوری برای پیشابرد مقاصدشان استفاده میکنند بلكه فناوری نیز افراد را منطبق با قواعد خاص نحوه عملكرد خود تغییر میدهد (رسولزاده اقدم و همکاران، ۱۳۹۴).
یکی از کلیدیترین ابزارهای نرمافزاری در اختیار مدیران دولتی که میتواند نقش بسزایی در حل و فصل مسئلههای پیچیده پیش روی داشته باشد رسانههای ارتباطی است. موثرترین راه برای تسهیل مشارکت شهروندان، آگاه ساختن آنان از مسائل و ارائه اطلاعات به روز، با دقت، متناسب و جامع از طریق رسانهها به ویژه رسانه ملی است (جعفری میدانسر، ۱۳۹۱).
رسانه ملی در افزایش همبستگی و همدلی اجتماعی، ایجاد همگرایی و توزیع عادلانه منافع عمومی و خصوصی، توانمندسازی شهروندان خلاق و چگونگی حفاظت از محیط زیست، تاثیر قابل ملاحظهای دارد. مشارکت و اعتمادسازی به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی، به سادگی حاصل نمیشود، مهمترین موضوع موردنظر، آگاهیدهی است که به اعتمادسازی و مشارکت شهروندی منجر میشود. اگر رسانههای تصویری و شنیداری به جای دغدغههای منفی در ترویج فرهنگ شهرنشینی و شهروندی برنامههای مستقل و مداوم داشته باشند، میتوان انتظار داشت که فعالیت این رسانه توسعه فرهنگی به دنبال داشته باشد. در این میان، رسانه ملی در عصر امروز نقش کلیدی در تعیین سرنوشت و توسعه کشورها دارند و این منشا بسیاری از تحولات معاصر، راهنما و کنترلکننده جریانها و تحولات فرهنگی در جهان به شمار میرود (کوثری، ۱۳۹۰).
مطبوعات به عنوان يكي از اركان و عوامل مهم و اساسي در رشد و توسعه يك جامعه محسوب ميشود. پويايي و به روز بودن ركن چهارم دموكراسي، در گرو حضور فعال مطبوعات در عرصههاي گوناگون سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. از يكسو، اشاعه، توسعه و تقويت فرهنگ ملّي ديني در گرو كارآمدي رسانههاي جمعي، به ويژه رسانههاي مكتوب است و نيز تضعيف فرهنگ و يا خودباوري فرهنگي و اشاعه عناصر فرهنگ بيگانه در گرو ناكارآمدي همين رسانههاست. از سوي ديگر، نشاط، پويايي و كارآمدي مطبوعات نيز در گرو وجود گزارشگران، نويسندگان، روزنامهنگاراني فعّال، شاداب، حرفهاي، علاقهمند، دلسوز و پايبند به اصول حرفهاي روزنامهنگاري است.
بيترديد، در هيچ دورهاي از تاريخ بشر جريان اطلاعرساني همانند امروز سريع و گسترده نبوده است. به همين دليل، برخي مهمترين ويژگيهاي اين دوره از تاريخ را سرعت، گسترش و اهميت فوقالعاده اطلاعات دانسته، دوره معاصر را «عصر انفجار اطلاعات» مينامند. امروز اطلاعات نه تنها در مراكز معيني قابل دسترسي است، بلكه حتي از پشت درهاي بسته و ديوارهاي ضخيم خانهها نيز به داخل نفوذ ميكند. تمام امواج صوتي و نوري اطراف ما، حامل پيامها و اطلاعات است و تقريبا جايي از نفوذ آنها در امان نيست.
يكي از كاركردهاي رسانهها، به ويژه رسانههاي مكتوب، آگاهيدهي و افزايش اطلاعات است. اطلاعاتي كه از طريق رسانههاي جمعي به دست مردم ميرسد، آنان را با دنياي اطرافشان آشنا ميسازد، بر دانش و آگاهي آنان ميافزايد و آنان را با آداب، رسوم و فرهنگ ملتهاي ديگر آشنا ميكند. رسانههاي گروهي، انسانها را به سرعت، در جريان مسائل عمده روز قرار ميدهند: اتفاقات و رويدادهاي سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي، علمي و هنري و مانند آن. علاوه بر خبررساني، رسانههاي گروهي از طريق ارائه تفسير رويدادها و حوادث و پخش مطالب دلخواه، ميتوانند به روشنگري مردم بپردازند و آنان را به تصميمگيريهاي مطلوب هدايت نمايند. رسانهها ميتوانند در خدمت رشد و شكوفايي ديني و فرهنگي ملتها قرار گيرند و به بالندگي معنوي آنان كمك نمايند. وظيفه مهم ديگري كه براي رسانهها ذكر كردهاند، ايجاد سرگرمي براي مردم و پركردن اوقات فراغت آنهاست.
به موازات گسترش کمي و کيفي وسايل ارتباط جمعي، ضرورت مقرراتگذاري براي فعاليت اين وسايل آشکار شده است. ترديدي وجود ندارد که قوانين و مقررات براي برقراري نظم در هر عرصهاي لازم است، اما کافي نيست. تجربه نشان داده که در برخي امور (مانند رسانهها) علاوه بر استفاده از ابزارهاي قانوني، بايد به ابزارهاي نظارت دروني توجه شود. زيرا اين ابزارها با فعاليتها متناسبتر است و افراد، خود را بيشتر ملزم به رعايت آن ميدانند. يکي از اين ابزارهاي دروني يا خود نظامدهي در رسانهها، تدوين منشور اخلاق حرفهاي است. اين منشور که توسط خود عوامل رسانهاي تنظيم ميگردد، نقش مهمي در دستيابي به اهداف رسانهها و عمل به رسالتهاي اجتماعي آنها دارد.
رعایت اصول اخلاق حرفهای مبحثی است که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، این توجه حاکی از آن است که ضرورت این پدیده در میان حرفههای مختلف احساس شده است. اما به نظر میرسد این ضرورت هنوز در حوزه خبررسانی احساس نشده است و دست اندرکاران حوزه خبررسانی کشور به قوانین و مقرراتی که دیگر حرفهها و صنایع در زمینه تبلیغات پرداختهاند و گرته برداریهایی که از قوانین و مقررات سایر کشورها انجام شده است قانع هستند. حال آن که اصول اخلاقی در زمینه خبررسانی که بر فرهنگ و اقتصاد جامعه تاثیر مستقیم دارد، باید بر اساس معیارهای اخلاقی و انسانی در ایران تدوین شود. زمانی که صنعت خبررسانی دارای منشور اخلاق حرفهای باشد صاحبان کالا و خدمات میتوانند بیش از پیش کالا و خدمات خود را معرفی کنند. همچنین سازندگان پیامهای رسانهای قادر خواهند بود ضمن حفظ منافع کارفرمایان خود منافع عموم جامعه را نیز پاس دارند و در حفظ هویت فرهنگی جامعه تلاش کنند.
کتاب حاضر با هدف آشنایی خوانندگان با مباحث مرتبط با رسانه، اخلاق خبررسانی و خط مشي گذاری دولتي، طی شش فصل به شرح زیر تدوین و تنظیم شده است:
فصل اول به کلیات اختصاص دارد. فصل دوم پیرامون اخلاق حرفهاي رسانهای و خبررسانی در اسلام نگاشته شده است. فصل سوم، اخلاق حرفهاي رسانهای و خبررسانی در قرآن و نهجالبلاغه را به بحث گذارده است. فصل چهارم به مقایسه اخلاق رسانهای و خبررسانی در غرب با اسلام اختصاص دارد. فصل پنجم پیرامون رسانه و خط مشي گذاری دولتي نگاشته شده است. فصل ششم نیز به جمع بندی اختصاص دارد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رسانه، اخلاق خبررسانی و خط مشي گذاری دولتي” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.