توضیحات

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M360_Abstract

سخن مولف

تغییرات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و فناوری باعث ایجاد گرایشات جدیدی در سازمان‌ها و شرکت‌ها شده است. به همین دلیل، از اوایل دهه‎ی ۱۹۹۰ سازمان‌های زیادی رسالت خود را به منظور تبدیل شدن به سازمان‌های یادگیرنده، آغاز کرده‌اند؛ چرا که توانایی یادگیری سریع از رقبا ممکن است تنها مزیت رقابتی پایدار به حساب آید. در واقع، تغييرات محيطي، سازمان‌ها را وادار ساخته تا پيوسته به منظور سازگاري با محيط خود، به دنبال بهترين راهكارها و رويه‌ها باشند و بدين ترتيب به مزيت رقابتي دست يابند. بنابراین، يكي از راه‌هاي كسب مزيت رقابتي پايدار، تأكيد بر يادگيري مستمر كاركنان به منظور نيل به اهداف سازماني با حداكثر اثربخشي است. از این‌رو، کسب قابلیت یادگیری سازمانی توسط سازمان‌ها و ایجاد سازمان‌های یادگیرنده، کلیدی‌ترین قابلیتی است که سازمان‌ها و شرکت‌ها در دنیای رقابتی امروز می‌توانند داشته باشند.

یادگیری هسته‌ی مرکزی نظریه‌های سازمانی و روانشناسی است. افراد و سازمان‌ها برای این که در محیط متلاطم کنونی پایدار بمانند باید بیشتر از تغییرات محیط پیرامون یاد بگیرند. البته، در فرآیند یادگیری تأکید بر دانستن چیزهای زیاد نیست، بلکه تأکید بر این است که افراد و سازمان‌ها در عمل چگونه بتوانند از آموخته­های خود استفاده کنند. مسلماً محيط متغير امروز، به سازمان‌ها اجازه نخواهد داد كه در مقابل فشارهاي ناشي از مهارت‌ها، توانايي­ها و تكنولوژي­هاي رقبا، به صورت سنتي و هميشگي اداره شوند. بسترسازي، زمينه­سازي يادگيري و آموزش سريعتر از رقبا، مي‌تواند به سازمان كمك  كند تا نسبت به رقبا سريع­تر و بهتر گام بردارد. بنابراين گرايش به سمت يادگيري سازماني، اساس بقاء و بهبود عملکرد سازماني است.

با توجه به مطالب فوق، سازمان يادگيرنده در دهه‎ی گذشته توجه ويژه‌اي را در زمينه ادبيات آموزش و توسعه به خود جلب كرده است اما عمده كاربرد آن به عرصه‌ مطالعات سازمان و مديريت باز مي‌گردد. شمار صاحب‌نظرانی كه سعي در ترسيم و توصيف سازمان‌هاي يادگيرنده داشته‌اند، قابل توجه است. افرادي چون پدلر، بورگن و بويدل (۱۹۸۹) سازمان يادگيرنده را سازماني دانسته‌اندکه يادگيري همگان را ميسر ساخته و به طور مستمر خود را دچار تحول و دگرگوني مي‌سازد. به اقرار كليه صاحب‌نظران، نظريه‌پرداز اصلي سازمان يادگيرنده پيترام. سنگه از دانشگاه ماساچوست است. سنگه در سال ۱۹۹۰ مقاله‌اي تحت عنوان «كار جديد رهبران: ساختن سازمان‌هاي يادگيرنده» منتشر كرد و سپس در همان سال كتاب «اصل پنجم: هنر و عمل سازمان يادگيرنده» را به رشته تحرير درآورد و نظريه‌ی خود را در رابطه با سازمان يادگيرنده طی آن‌ها به طور مبسوط شرح داد.

اخیراً نیز کتابی با عنوان «رقص تغییر» را به همراه برخی از صاحب‌نظران جامعه‌ی یادگیری سازمانی دانشگاه ماساچوست، تألیف نمود که در آن به تشریح کاربردی و عملی اصول سازمان‌های یادگیرنده و نحوه‌ی مواجهه با چالش­ها، پرداخته است. به عقيده­ی سنگه، اساس خلقت انسان­ها در جامعه و کلاً در جهان، یادگیری است. هيچكس، اعمال اساسي مورد نياز كودكان را به آن­ها نمي‌آموزد بلكه، آن­ها خود به كمك حس عميق كنجكاوي (غریزه) و آزمايش‌ كه در درون خود دارند، راه رفتن، صحبت كردن و غیره را می­آموزند اما متأسفانه، سازمان‌ها در جوامع امروزي غالباً به جاي يادگيری، به كنترل كردن تمايل و اشتیاق دارند. اين سازمان‌ها افراد را به خاطر كاركردن براي ديگران مورد تشويق قرار مي‌دهند و نه به دليل بهره‌­گيري از كنجكاوي طبيعي و انگيزه‌ی فطري يادگيري که در وجود آن­ها است.

بنابراین، سازمان‌هاي يادگيرنده به دنبال اتصال يادگيري و رشد مداوم افراد به چشم‌انداز، مأموريت و استراتژي سازمان هستند. موضوع اصلي براي سازمان يادگيرنده در پيوسته ساختن رشد فردي با فرايندهاي منابع انساني و استراتژي سازمان، اين است كه ايجاد فرهنگ يادگيري يا به عبارتي فرآيندهايي كه اين موارد را به يكديگر مرتبط سازند، جزء اصول و شالوده­ی اصلي سازمان شود و نبود آن به نوعي عامل تهديد كننده و زيان‌آور براي سازمان تلقي ‌شود. بر اين اساس، بنيادي ترين مفهوم حاصل از پديده­ی سازمان يادگيرنده، فرآيندهاي يادگيري همكارانه است كه پديداري تفكر سيستمي در بحث­هاي نحوه‌ی واكنش سازمان‌ها به فشارهاي محيطي و حفظ سطوح لازم در نوآوري براي كسب مزيت رقابتي را منعکس مي‌كند.

در این کتاب، نظریه‎یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده، مطرح می‌گردد. کتاب شامل هفت فصل است که در فصل اول به کلیات می‌پردازیم و در فصل دوم، سازمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل سوم کتاب نیز به بررسی یادگیری سازمانی می‌پردازد. در فصل چهارم به بررسی سازمان يادگيرنده می‌پردازیم. در فصل پنجم این کتاب، مدل‎های سازمان یادگیرنده ارائه می‌گردد. در فصل ششم، جایگاه مدیریت دانش در یادگیری سازمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد. و در پایان و در فصل هفتم این کتاب، جایگاه فناوری اطلاعات در یادگیری سازمانی ارائه می‌گردد.