عصر حاضر، عصر بحران هویّت انسانی و ارزشهای اخلاقی است؛ زیرا هرچند با پیشرفت پرشتاب علوم تجربی پدیدههای شگفتآور و حیرتانگیزی در جهان علم و صنعت پدید آمده است و امکانات فراوانی برای کامیابیهای مادّی و کسب لذّتهای سیریناپذیر حیوانی فراهم گردیده، امّا کاخ عظیم ارزشهای معنوی رو به فروپاشی نهاده است و سرمایههای فرهنگی و اخلاقی انسان، فدای ثروتاندزویها و کامجوییهای دنیاپرستان گردیده است و در نتیجه، جامعة انسانی دچار بحران بیهویّتی و انحطاط اخلاقی شده است، به گونهایکه ارزشهای اصیل معنوی و الهی را تهدید میکند (مصباح یزدی، ۱۳۷۵: ۱۱، ۱۶، ۱۷ و ۱۸). از راهکارهای کارآمد اسلام دراین باره، پیوند ارزشهای اخلاقی با اقتصاد است. جامعة اسلامی از یک سو به اقتصادی پویا و رشدیافته نیازمند است تا نیازهای افراد و رفاه نسبی آنان فراهم شود. از سوی دیگر، نیازمند تحکیم و تقویت ارزشهای اعتقادی و اخلاقی در فرهنگ عمومی است تا با سالمسازی فعّالیّتها و مقابلة فرهنگی با مفاسد اقتصادی، سعادت اُخروی افراد را به ارمغان آورد، بهویژه آنکه رشد مطلوب اقتصادی و تحکیم ارزشهای دینی، تأثیری متقابل بر یکدیگر دارند (میر معزّی، ۱۳۷۸: ۱۵۳). ریشة اصلی مشکلات اقتصادی در عملکرد نادرست بشری، بهویژه در توزیع ناعادلانة ثروت است و فقر جوامع در وهلة نخست، معلول روابط ظالمانه و استثماری میان کشورهای قدرتمند و ضعیف میباشد، به گونهایکه شکاف عمیقی را میان آنها پدید میآورد. با وجود این، توزیع نابرابر ثروت در جوامع نیز کموبیش وجود دارد. به خوبی روشن است که این معضل، خود عامل بروز بسیاری از مشکلات و مفاسد اجتماعی و اخلاقی در جامعه میگردد. آموزههای اسلام با شیوههای گوناگون به مقابله با این معضل پرداخته است. یکی از این شیوهها، مبارزة فرهنگی است که در قالب تحکیم مبانی اعتقادی و نهادینه ساختن اخلاق اقتصادی در جامعه و نفی ارزشهای مبتنی بر اصالت مادّه انجام میپذیرد (صدر، ۱۴۰۸ق.: ۳۴۸).
اخلاق از موضوعاتي است که از بدو تولد بشر وجود داشته است و گذر زمان نه تنها ضرورت وجود آن را کمرنگ و کماهميت ننموده است، بلکه بر اهميت و لزوم آن در اين برههی زماني افزوده است. مفاهیم اخلاقی نمایانگر اشکالی از زندگی بشر است و اعتقادات و ارزشهای هدایتگر افراد در تصمیماتشان را توصیف مینمایند. اخلاقمندی به عنوان سرمایهای راهبردی برای مجموعههای انسانی مطرح است و پیش شرط زندگی اجتماعی کارآمد را تشکیل میدهد. در حقیقت، اخلاق، سرمایهی اصلی قوام ملتها و خمیرمایهی تمدن و ستون فقرات یک زندگی اجتماعی سالم بوده و بهترین وسیلهی انسان در سیر الهی است؛ به همین دلیل، تا مسائل اخلاقی در جوامع انسانی حل نشود، هیچ مسألهای حل نخواهد شد. امروزه پیشرفت تمدن و ترقی در مراتب علمی، مادی و صنعتی، به تنهایی پاسخگوی سعادت و رستگاری انسان در زندگانی نیست؛ چه بسیار جوامعی را میتوان نشان داد که در اوج پیشرفت علمی صنعتی، بدترین فسادها، پلیدیها و بدبختیها در آنجا حاکم بوده و در آن مدنیّت شکوفا، از صلاح و رستگاری و به طور کلی اخلاق انسانی خبری نیست. از اینرو، امروزه شاهد بیاخلاقیهای بسیاری در حوزههای مختلف زندگی بشر هستیم که صدمات و لطمات جبرانناپذیری را هم به جوامع بشری وارد شاخته است. تخریب محیط زیست، جنگ و خونریزیها، خشونت، تبعیض جنسی، اشتباهات پزشکی، ساخت و توزیع مواد مخدر و داروهای مهلک، تخریب پلها و ساختمانها و هزاران نمونهی دیگر گوشهای از مشکلاتی است که انسان معاصر به دلیل عدم پایندی به اخلاق گرفتار آنهاست. به همیندلیل، انسان معاصر، امروزه بیش از هر زمان دیگری به تعلیمات انبیاء و آموزههای اخلاقی ائمه اطهار (ع) محتاج است و اگر پیوند عمیق و ارتباط مستحکمی میان انسان امروزی با اخلاق اسلامی، انجام نشود یقیناً سقوط معنوی و بازگشت به عصر آغازین پیدایش بشر در انتظار انسان خواهد بود.
اخلاق اسلامی، مطمئنترین و ضروریترین قواعدی را به ما میآموزد که رعایت آنها سعادت فرد و اجتماع را در پی دارد. در حقیقت اخلاق اسلامی با ویژگی خاص و بعد متعالی خود، تضمینکنندهی سعادت انسانها در همهی عصرها، و ره توشهی همهی رهپویان کمال است. رعایت اخلاق نیک نسبت به یکدیگر در برخوردها و تمام ابعاد زندگی و رعایت حقوق جانی، مالی و غیره که عالیترین نقش را در جذب دیگران و نفوذ در دلها دارد، از عوامل مهم گسترش اسلام بوده است. پس فرد میتواند با عمل به آموزههای اخلاق اسلامی با ایجاد انقلابی در درون خود، در جامعه نیز انقلاب و تحول به وجود آورد و همهچیز را به سوی هدف و مقصود اصلی، یعنی خداوند، قرار دهد؛ امری که خلقت جهان بر اساس آن بنا شده است. آنگاه که آدمی از بایدها و نبایدهایی که بیشتر به صورت روا و ناروا و یا پسندیده و یا ناپسند عرضه میشوند، فراتر رود و به بازشناسی نیک از بد برسد و این شناخت ارزش نیک، او را به کردار شایسته برانگیزد، به قلمرو اخلاق رسیده و در راه انسان شدن گام نهاده است.
انسان در نگرش اسلامی دارای کرامت و ارزش انسانی است و بر او بایسته است که پیش از هر چیز این کرامت ذاتی را در جهان هستی پاس دارد و تدابیری بیندیشد که خود را به جایگاه شایسته برساند. و از طرفی، کار از دیدگاه اسلام وظیفه طبیعی انسان، رمز رشد و پیشرفت فرد و جامعه، راز شادابی فرهنگها، شعار و شعور انسان توحیدگرا، روح و جان دین محمد(ص) و پیشه شایسته کرداران خوبان بارگاه خداست. در قرآن کریم و در احکام اسلامی به ارزش کار و فرهنگ کار بهای ویژهای داده شده است. در قانون اساسی کشور آن نیز وقتی بحث از کار، کارگر و کارمند و یا بطور کلی امر اشتغال میشود، به محرومیتزداییها و برآوردن نیازهای جامعه و فقرزدایی و ایجاد امکانات و شرایط لازم برای همه مردم در جهت اشتغال اشاره شده است. البته ارزش والای نیروی کار بر کسی پوشیده نیست وقتی ما پیرو مکتبی هستیم که پیشوایان این مکتب تأکید بر ارزش فوقالعاده نیروی کار میکنند، خود گواه این امر است. تفکر کار و تلاش مثبت از حصول فرهنگ اسلامی میباشد و ارتقای اندیشه و پرورش فکری نیروی کار در گروه ارزشگذاری صحیح برای نیروی کار و فراهم آوردن محیطی مناسب برای حمایت از آنهاست. اصول مذهبی و موازین دینی ما از کار و تلاش صرفنظر از بعد مادی و ظاهری آن بعنوان یک ارزش یاد میکنند و از این رو به وظیفه مدیران و کارفرمایان و سرپرستان محیط کار و روحیه کارکنان تأکید بسیار شده است.
از طرفی در مکتب نورانی اسلام، علاوه بر تبیین اهمیّت و جایگاه کار و مقام کارگر و تشویق به کار و تلاش به فواید و اثرات کار نیز اشاره شده است. جدای از نقش کار در سلامت جسمی و روحی انسان که علم و تجربه آن را ثابت کرده است، در روایات معصومین (ع) به مواردی دیگر از جمله نقش کسب و کار در حفظ دین، ایجاد عزّت نفس، افزودن عقل و هوش، رسیدن به اجر و پاداش اخروی به عنوان یک عبادت مهم اشاره شده است.
امام صادق (ع): «التجارة تزید فی العقل». تجارت کردن عقل را می افزاید. (صدوق، ۱۴۰۴، ج۳، ص۱۹۱)
پیامبر (ص): «انّ المؤمن إذا لم یکن له حرفة یعیش بدینه». همانا مومن اگر شغل و حرفهای نداشته باشد، دین خود را وسیله ی امرار معاش می کند. (آرام، ۱۳۸۰، ج ۵، ص۴۹۰)
پیامبر (ص): «نعم العون علی تقوی الله الغنی». توانگری نیکو یاوری است برای پرهیزگاری از خدا. (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۷۴، ص ۱۵۵)
امام صادق (ص): «نعم العون الدنیا علی الاخره». خوب یاوری است دنیا برای آخرت. (همان، ج۷۰، ۶۲)
یک مدیر موفق و توانمند در بهرهگیری از همه تواناییهای نیروی کار و تلاش میکند که البته این امر بسیار دشوار است و میتوان گفت که تنها با ارزشگذاریهای مادی و معنوی به نیروی کار میتوان از همه تواناییهای آنها بهره گرفت. با استناد به فرمایش حضرت علی(ع) که کار ایمان را صیقل میدهد میتوان به ارزش کار و نیروی کار پی برد. به این معنا که اهمیت کار آنچنان بالاست که در کنار ایمان مطرح میشود بنابراین باید به توسعه و ارتقای فرهنگ کار توجه بیشتری شود. اگر هدف ما توسعه انسانی است این توسعه انسانی دست نمیدهد مگر اینکه معتقد به توسعه اجتماعی باشیم که توسعه اجتماعی خود در گرو اولویتگذاری به نیروی فکر و اندیشه و تقویت روحیه اجتماعی است. باید توجه داشته باشیم که رسیدن به سطح مطلوب بهرهوری در گرو داشتن عناصری آگاه، هوشمند، متعهد و نوآور، تحت سیستم اجتماعی و انسانی در محیط کاری است. که همه اینها میسر نمیباشد جز با ارتقای فرهنگ کار. در پایان سخن باید گفت که خداوند آدمی را موجودی چندبعدی خلق کرده است و شناخته میشود و بدیهی است که هر که از ابعاد انسان نیازمندیهای دارد که نیازها باید برطرف شود. محیطهای کاری، دلبستگی به وظایف و مسؤلیتها را به صورتی منطقی و اصولی و در عینحال لذتبخش فراهم میسازد و شرایط ارضای نیازها و تمایلات عاطفی، ذوقی و معنوی کارکنان را مهیّا کنند، خود جنبهای نمادین از ارزشگذاری برای نیروی کار است. بنابراین در محیط کاری باید شرایطی را فراهم آورد که هر یک از کارکنان بتوانند در رفع نیازمندیهای انسانی خود و خانواده و شکوفایی استعداد و نبوغ شخصیتیشان، تلاش و کوششی آگاهانه معمول دارند و از این طریق زمینه ارتقای فرهنگ کار و ارزشگذاری نیروی کار فراهم آید.
کتاب حاضر با هدف آشنایی خوانندگان با مباحث مرتبط با اخلاق و فرهنگ کسب وکار در اسلام، طی چهار فصل به شرح زیر تدوین و تنظیم شده است:
فصل اول به نظام اخلاق اسلامی اختصاص دارد. فصل دوم پیرامون اخلاق کسب و کار در اسلام نگاشته شده است. فصل سوم، فرهنگ کسب و کار در اسلامرا به بحث گذارده است. فصل چهارم نیز به جمع بندی اختصاص دارد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “اخلاق و فرهنگ کسب و کار در اسلام” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.