امروزه، با مواجهه سازمانها با تغییرات شتابان و پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی و تغییر اثرگذاری عوامل موثر بر موفقیت سازمانها و نیز اثربخشی و به تبع آنها بهرهوری سازمانی، نظیر محیط سازمانی، تکنولوژی (اطلاعات) فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و نیز منابع انسانی و مادی، برحسب مقاطع زمانی گوناگون سیر تاریخی، یک نکته مهم همواره حائز اهمیت است و آن اینکه سازمانها تغییر میکنند، تغییرات آنها، تغییرات و تکامل تدریجی در ابزارهای کاربردی، ساختارهای سازمانی و غیره را موجب میشوند، حال آنکه تمام این سیر تدریجی تکامل و تغییرات، بواسطه یک مولفه خاص و آن پیشرفت علوم، منبعث از ذهن خلاق و نوآور موجودی به نام ” انسان ” میباشد. انسان چه موجودی است، چگونه میتوان آن را شناخت، چرا با وجود تحقیقات فراوانی که در مورد آن صورت گرفته، هنوز ناشناخته، باقی مانده است و یا اینکه شناخت ما از او کم است. آیا همه استعدادهای نهفتهای که در ذات این موجود، هست، آشکار شده است و دهها سوال دیگر که تحقیقات بسیاری را در این خصوص میطلبد.
از منظر مدیریت استراتژیک، مدیریت تغییر در فضای کسب و کار و رقابت، با وجود رقبای سر سخت در عرصه تجاری، صنعتی، خدماتی، دیگر عرصه رقابت، عرصه وسیعی برای رقابت بر روی مزیتهای رقابتی انحصاری نیست بلکه در عصر حاضر، این گستره محدودتر شده و رقابتها نیز در مورد مزایای رقابتی نزدیک به هم صورت میپذیرد. یکی از حوزههای مهم استراتژیک در عرصه رقابت و مزیت رقابتی، توجه خاص مدیران استراتژیک به حوزه منابع انسانی و مدیریت بهینه آن است. زیرا که تغییر هم بواسطه انسان خلق و ایجاد شده و هم توسط او به اجرا درآمده و مدعای این مطلب نیز وجود پیشرفتهای علمی سریع و تحولات شگرف در سازمانها و نیز محصولات ساخته دست بشر، در سیر تاریخی تکامل تدریجی دانش بشری است.
اما مدیران استراتژیک که بطور عالمانه و مدبرانه، همه جوانب مدیریتی را رصد میکنند، در صورتی که مداقه بیشتری صورت بدهند، در راستای این تغییرات شتابان، متوجه یک نکته بسیار مهم خواهند شد وآن هم، این نکته است که:
“سازمانها، پیشرفتهتر و متحولتر میشوند، به تبع آن ابزارها و ماشین آلات انجام کار نیز پیشرفتهتر و بعبارتی “هوشمندتر” میشوند. برون داد این فرآیندها، محصولاتی را به مشتریان ارائه میکند که مشتریان نیز جهت، استفاده از آنها، نیز میبایست هوشمندتر شوند. اما آیا، توجه بازار و مشتریان، متاسفانه بطور ناخودآگاه، معطوف به مصنوعات و ابداعات، ساخته دست بشر نشده است تا خود او بعنوان “انسان”.
مگر نه این است که هر نوع تکنولوژی پیشرفتهای برای بکارگیری، میبایست توسط انسان ابداع و خلق شود؟
مگر نه این است که هر نوع تکنولوژی پیشرفتهای برای اینکه بکار برده شود، میبایست توسط انسان، راه اندازی شود؟
حال، باید گفت مدیران استراتژیک، به خوبی واقفند که توجه به منابع انسانی، چه در خلق و ابداع و چه در بکارگیری و اجرای سیاستهای استراتژیک، همواره لازم و ضروری است. اما این الزام در اعصار گذشته، بیشتر از جهت مصنوعات و ابداعات ساخته دست بشر، حائز اهمیت بوده ولی اکنون؛ این توجه و الزام از جهت مصنوعات و ابداعات ساخته دست، او نیست بلکه به واسطه تغییری که ایجاد میکند و نیز بعد خاصی از وجود انسان، “بعنوان بعد هوش انسان” میبایست حائز اهمیت قرار گیرد. اما امروزه در محافل علمی به انواع هوش، از جمله هوش اجتماعی، هوش معنوی، هوش عاطفی، هوش هیجانی، هوش هنر موسیقی و نهایتاً هوش عقلی (IQ) در حوزه مدیریت علی الخصوص مدیریت استراتژیک و مدیریت تغییر، پرداخته شده است.
از بین انواع هوش فوق الذکر، هوش عقلی (IQ) کمتر مورد توجه صاحبنظران علوم مدیریت علی الخصوص مدیریت استراتژیک، قرار گرفته است. البته با توجه به اینکه از منظر مدیریت استراتژیک، با امعان نظر به سطوح مدیریتی که به سه سطح مدیریت عالی، مدیریت میانی، مدیریت عملیاتی تقسیم میشوند، هوش عقلی (IQ) بیشتر در سطح عملیاتی و سطح وظیفهای مطرح خواهد شد و زمانی که مدیران استراتژیک بتوانند برای افزایش بهرهوری و اثربخشی سازمان خود این بعد از ابعاد هوش انسان، یعنی (هوش عقلیIQ ) را مورد توجه قرار دهند در تعامل با رضایت شغلی پرسنل خود، میتوانند یک نیروی پتانسیل و یک مزیت رقابتی ایجاد نموده و از رقبای خود پیشی بگیرند.
یکی از زمینههای هوش عقلی (IQ) که میتواند نقش موثری ایفاء کند، رضایت شغلی پرسنل است. کتاب حاضر، بر آن است رابطه هوش عقلی (IQ) را که یکی از مباحث محافل علمی است و کاربردهای بسیاری در امور مختلف دارد را با رضایت شغلی که اثرات مهمی در موفقیت سازمانها دارد را در میان پرسنل شاغل در شعب اداره کل استان البرز، مورد بررسی قرار دهد.
شيوه سازماندهي کتاب حاضر به صورت زیر میباشد.
فصل اول: رضایت شغلی
فصل دوم: نظریههای انگیزش
فصل سوم: هوش و دیدگاههای مختلف آن
فصل چهارم: هوش هیجانی
فصل پنجم: مدلهاي هوش هيجاني
فصل ششم: کاربردهاي هوش هيجاني
فصل هفتم: سازمان تامین اجتماعی
فصل هشتم : مطالعه موردی
فصل نهم : روش و ابزار
فصل دهم: یافتهها
فصل یازدهم : جمعبندی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “هوش عقلی و رضايت شغلی” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.