توضیحات

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M749_Abstract

پيشگفتار

خانواده یک جامعه کوچک و جایگاهی امن براي ارضاي نیازهاي گوناگون اعضا است (ملک شاهی، ۱۳۹۴، امیری مجد، حسینی، جعفری، ۱۳۹۳) که هرگونه تغییر و اختلال در خانواده و اجزاي آن علاوه بر تنیدگی و به هم ریختگی در اعضاي خانواده (جنا آبادی، ۲۰۱۴) ممکن است منجر به مختل شدن کل نظام خانواده گردد که به نوبه خود اختلالات مربوط به اعضاء خانواده را تشدید و مشکلات جدیدي را ایجاد خواهد نمود. با عنایت به این موضوع، تولد یا حضور یک کودك معلول بالأخص ذهنی در هر خانواده‌اي می‌تواند رویدادي تلخ و چالش زا محسوب گردد (احمدی، خدادادی، انیسی، عبدالمحمدی، ۱۳۹۰)
معلولیت یکی از فرزندان، بر کل نظام خانواده و کارکردهاي مختلف آن اثرات بسیار عمیقی خواهد گذاشت .به طوري که بر انسجام و ساختار خانواده آسیب وارد نموده و پیامد آن ایجاد تغییرات در نقش‌ها، عملکرد و سازگاري خانواده است (علی اکبرزاده، تقوی، شریفی، نوغانی، فقیه زاده، خاری،۱۳۹۱). در این میان والدین بیشتر از سایر اعضاي خانواده تحت تأثیر معلولیت قرار می‌گیرند. لذا والدین بایستی تغییرات متعددي را جهت سازگاري با عضو جدید تحمل نمایند (احمدی، خدادادی، انیسی، عبدالمحمدی، ۱۳۹۰).
نتایج تعداد زیادي از مطالعات بیانگر این واقعیت است که والدین داراي کودکان عقب مانده ذهنی در مقایسه با سایر والدین، اضطراب و فشار زیادي را تحمل می‌کنند (فایرتم، جاکوبی، بورک، کلارک، لئونارد ، ۲۰۱۵، فداکارسوقه، عباسی، خالق دوست محمدی، ۱۳۹۳) این مشکلات روانی ممکن است ناشی از نگرانی آن¬ها درباره مشکلات آینده کودك، شدت معلولیت ذهنی، هزینه‌هاي سنگین مالی، آرزوهاي بربادرفته، نگاه‌ها و رفتارهاي ترحم انگیز اطرافیان، باورهاي غلط جامعه، اطلاعات کم، محدودیت دسترسی به خدمات آموزشی و توان بخشی و تضاد مربوط به وجود فرزندان دیگر باشد (حق رنجبر، کاکاوند، برجعلی، برماس، ۱۳۹۰). وجود این عوامل با هم، فشار روانی زیادي را بر والدین وارد می‌نماید که زندگی شخصی و خانوادگی آن¬ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از سوي دیگر تجربیات تمامی مراجع ذیربط در دنیا نشان می‌دهد که خانواده نه تنها بیشترین سهم را در توانبخشی معلولین داراست، بلکه در بسیاري از موارد مناسب‌ترین محل براي رشد و پرورش عقب ماندگان ذهنی است.
اثرات کودکان معلول ذهنی در خانواده می‌تواند زیاد باشد، مسئولیت¬هاي مالی، مختل شدن زندگی زناشویی، انزواي اجتماعی و کاهش زمانی که والدین بایستی صرف کودکان سالم خود نمایند به عنوان عوامل تنش زا در این خانواده‌ها شناخته شده است (کایاما ،۲۰۱۴). در هر حال وجود یک کودك عقب مانده ذهنی، به عنوان یک فشار خردکننده روي والدین است. در حقیقت بیانگر مرگ آرزوها و امیدهاي والدین از آنچه کودك آن¬ها می‌بود و یک واقعیتی که زندگی آن¬ها دیگر به آن راحتی و آزادي که قبلاً بود، نخواهد شد (احمدی، خدادادی، انیسی، عبدالمحمدی، ۱۳۹۰).
در سال‌های اخیر آموزش مهارت‌های زندگی به منظور بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان افراد مورد توجه قرار گرفته است. آموزش مهارت‌های زندگی در ترکیب با تقویت طولانی مدت رفتارهای مثبت و فراگیری مهارت‌ها بهبود سلامت روانی و جسمانی را به ارمغان می‌آورد. در کل هدف از آموزش مهارت‌های زندگی افزایش توانایی‌های روانی، اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده و ارتقای سلامت روانی است.
انتظار می‌رود که هر فرد پس از دریافت آموزش مهارت‌های زندگی به توانایی‌هایی نظیر کسب خودآگاهی، عزت نفس، برقراری ارتباط با دیگران، توانایی همکاری، توانایی کنارآمدن با احساسات و فشارهای روحی و توانایی ابراز آرزوها و امیدها دست یابد (اکبری، ۱۳۹۴).
آموزش مهارت‌های زندگی در گستره‌ی وسیعی از مشکلات و مسائل مختلف زندگی انسان قابل کاربرد است. یکی از حوزه‌هایی که به لحاظ نظری امکان استفاده از مهارت‌های زندگی در آن وجود دارد، حوزه‌ی مادران کودکان کم توان ذهنی است.
تولد و حضور کودکی با کم توانی ذهنی در هر خانواده‌ای می‌تواند به مثابه رویدادی نامطلوب و مشکل زا موجب ایجاد تنیدگی، سرخوردگی، افت سلامت روانی و کیفیت زندگی والدین شود، لذا هدف از تالیف کتاب حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت‌های زندگي بر ابعاد شخصيت (روان رنجورخویی، توافق پذيری)، كيفيت زندگي، شادكامي و سلامت روان مادران كودكان كم توان ذهني شهرستان کاشان بود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه گروه کنترل بود. جامعه‌ی آماری شامل همه‌ی مادران زیر ۶۰ سال کودکان کم توان ذهنی شهرستان کاشان بود. نمونه شامل ۳۰ نفر از مادر کودک کم توان ذهنی بود که با نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند.گروه آزمایش ۸ جلسه آموزش مهارت‌های زندگی دریافت کردند در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. اطلاعات این پژوهش از طریق پرسشنامه شادکامی اکسفورد، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)، پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (فرم کوتاه) جمع‌آوری شد و به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل داده‌ها انجام شد.
یافته‌های پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی، سلامت روانی، روان¬زنجوری، توافق پذیری و شادکامی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰≥P). همچنین نتایج نشان داد آموزش مهارت‌های زندگی تاثیر معنی¬داری بر کیفیت زندگی، سلامت روانی، روان-زنجوری، توافق پذیری و شادکامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی دارد (۰۵/۰≥P). با استناد به داده‌های بدست آمده از این پژوهش می‌توان گفت که ارائه آموزش مهارت‌های زندگی به مادران کودکان کم توان ذهنی سبب افزایش سلامت روان، کیفیت زندگی، شادکامی و توافق پذیری و کاهش روان رنجورخویی آن‌ها می‌شود.
شيوه سازماندهي کتاب حاضر به‌ صورت زیر می‌باشد.
فصل اول: کلیات
فصل دوم: شخصیت
فصل سوم: کیفیت زندگی
فصل چهارم: سلامت روان
فصل پنجم: شادکامی و مهارت‌های زندگی
فصل ششم: نظریه‌های مهارت‌های زندگی
فصل هفتم: پیشینه سلامت روان و شادکامی مادران
فصل هشتم:مطالعه موردی
فصل نهم:یافته‌ها
فصل دهم: جمع‌بندی

Abstract

The family is a small community and a safe place to meet the various needs of members (Malek Shahi, 1394, Amiri Majd, Hosseini, Jafari, 1393) that any changes and disorders in the family and its components in addition to tension and disarray in family members (Jana Abadi, 2014) may lead to disruption of the whole family system, which in turn will exacerbate disorders related to family members and create new problems. Considering this issue, the birth or presence of a child with a special mental disability in any family can be considered a bitter and challenging event (Ahmadi, Khodadadi, Anisi, Abdolmohammadi, 2011)
Disability of one of the children will have a profound effect on the whole family system and its various functions. It will damage the cohesion and structure of the family and the result will be changes in the plans, performance and adaptation of the family (Ali Akbarzadeh, Taghavi, Sharifi , Noghani, Faqihzadeh, Khari, 2012). Meanwhile, parents are more affected by disability than other family members. Therefore, parents must endure several changes to adapt to the new member (Ahmadi, Khodadadi, Anisi, Abdolmohammadi, 2011).
The results of many studies indicate the fact that parents with mentally retarded children suffer more anxiety and stress than other parents (Firetem, Jacobi, Burke, Clark, Leonard, 2015; 2014) These psychological problems may be due to their concerns about the child’s future problems, severe mental disability, heavy financial costs, lost dreams, compassionate views and behaviors of others, misconceptions of society, little information, limited access to educational services and ability. Part and conflict is related to the existence of other children (Hagh Ranjbar, Kakavand, Borjali, Barmas, 2011). The presence of these factors puts a lot of psychological pressure on parents that affects their personal and family life. On the other hand, the experiences of all relevant authorities in the world show that the family not only has the greatest share in the rehabilitation of the disabled, but in many cases is the most suitable place for the growth and development of the mentally retarded.
The effects of children with mental disabilities on the family can be high, financial responsibilities, marital disruption, social isolation and reduced time that parents have to spend on their healthy children are known as stressors in these families (Kayama, 2014). In any case, having a mentally retarded child is like a crushing pressure on parents. In fact, it expresses the death of the parents’ wishes and hopes of what was their child and a reality that their lives will no longer be as comfortable and free as they used to be (Ahmadi, Khodadadi, Anisi, Abdolmohammadi, 2011).
In recent years, life skills training has been considered to improve the quality of life and mental health of individuals. Life skills training combined with long-term reinforcement of positive behaviors and skills acquisition improves mental and physical health. In general, the purpose of life skills training is to increase mental and social abilities and ultimately prevent the development of harmful behaviors and promote mental health.
It is expected that each person after receiving life skills training to achieve abilities such as self-awareness, self-esteem, communication with others, the ability to cooperate, the ability to cope with emotions and stress and the ability to express desires and hopes (Akbari, 1394).
Life skills training can be used in a wide range of different problems and issues of human life. One of the areas in which it is theoretically possible to use life skills is the field of mothers of mentally retarded children.
The birth and presence of a child with mental disability in any family can cause stress, frustration, decline in mental health and quality of life of parents as an undesirable and problematic event, so the purpose of this book is to determine the effectiveness of life skills training on personality dimensions. Anxiety, agreeability), quality of life, happiness and mental health of mothers of mentally retarded children in Kashan. This research was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all mothers under 60 years of age with mental retardation in Kashan. The sample consisted of 30 mothers of mentally retarded children who were selected by available sampling and randomly assigned to experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. The experimental group received 8 sessions of life skills training while The control group was on the waiting list. Data were collected through the Oxford Happiness Questionnaire, General Health Questionnaire (GHQ), Quality of Life Questionnaire (SF-36) and Neo Personality Five-Factor Questionnaire (short form) and data were analyzed by SPSS software.
Findings showed that there is a significant difference between quality of life, mental health, psychosis, agreement and happiness in the experimental and control groups (P≥۰٫۰۵). The results also showed that life skills training has a significant effect on quality of life, mental health, psycho-chain, adaptability and happiness of mothers with mentally retarded children (P≥۰٫۰۵). Based on the data obtained from this study, it can be said that providing life skills training to mothers of children with mental disabilities increases their mental health, quality of life, happiness and compatibility and reduces their neuroticism.
The method of organizing the present book is as follows.
Chapter One: Generalities
Chapter Two: Characters
Chapter Three: Quality of Life
Chapter Four: Mental Health
Chapter Five: Happiness and Life Skills
Chapter Six: Life Skills Theories
Chapter 7: Background Hello