توضیحات

 

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M617_Abstract

پیشگفتار

تنازع و تنش­های اجتماعی و سیاسی در طول تاریخ همواره وجود داشته است. جنگ­های مذهبی، سیاسی و اقتصادی نیز به همین اعتبار بنا بر مناسبات و اقتضای روابط میان کشورها، فرهنگ‌ها و قدرت­ها در بسیاری مواقع تعیین کنندۀ اوضاع صلح یا جنگ در اقصی نقاط دنیا بوده­اند. به این فهرست می‌توان قیام­های مردمی بر علیه ساختارهای دولتی و حکومتی یا بر ضد اشغالگران و سایر نهضت­های آزادی خواهانه را اضافه کرد. همچنین حرص، زیاده خواهی، آزمندی و کشورگشایی بسیاری از چهره­های تاریخی از سده­های پیشین تا آخرین نمونه جهان شمول آن یعنی قوای نازی و فاشیستی در جنگ دوم جهانی نیز مشمول چنین تنازعاتی هستند که صرف نظر از نیت خوانی شان و سیر وجودی­شان به سمت خیر یا شرّ بر دامنۀ این تحولات افزوده­اند. اما در این میان موردی متفاوت وجود دارد که به حیث اعتباری، ماهیتی، اهداف و ابزار عملکرد از تمامی نمونه­های یاد شده متفاوت است: تروریسم.

تروریسم به هیچ روی توجیه بردار نیست. در کتاب حاضر خواهیم دید که هرچند ابهامات بسیاری در تعریف آن و تبیین سرشت کارکردی آن وجود دارد، اما بر کسی پوشیده نیست که کلام اول و آخر تروریسم چیزی نیست جز قتل و ارعاب به شیوه­های غیرانسانی، غیرقانونی و غیراصولی. در یک کلام می‌توان گفت که اﻣﺮوزه ﻳﻜﻲ از مهمترین ﻣﺴﺎﺋﻠﻲ ﻛﻪ ﺻﻠﺢ و اﻣﻨﻴﺖ ﺑﻴﻦ­اﻟﻤﻠﻠﻲ را ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻲ­ﻛﻨﺪ مساله ﺗﺮورﻳﺴﻢ اﺳﺖ. کلیت این مساله یا همانا معضل جهان­گیر هرچند دارای نقاط مبهم بسیار است اما در دو مورد تفاوتی ندارد. نخست سطح شناخت ماهوی آن و سپس سطح مقابله برای امحای آن. رسالۀ حاضر می­کوشد طی فصول آتی به هر دو سطح بپردازد اما در مقام دیباچه­ای بر بحث باید ذکر کرد که در سطح معرفتی یا همان تبیین نظری اختلاف های بسیاری وجود دارد. با این حال و با در نظر گرفتن همه اختلاف­ها عاملان و کارپردازان سطح نخست یعنی همان سطح معرفتی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف: حکومت­ها و نظریه پردازان آنها که از درون ساختار حکومتی بر می­خیزند، وامدار آنها هستند و نظریاتشان هم در راستای منافع آنهاست.

ب: اندیشمندان و پژوهشگران رشته­های علوم انسانی که فارغ از جانبداری و حب و بغض با نیت علم­محورانه و بر اساس رسالت علمی­شان با این مسئله مواجه می‌شوند.

هرچند نیت خوانی از اصول پژوهش­های علمی به دور است اما دستۀ دوم و تلاش­هایشان را می‌توان واجد حقیقتی به مراتب بیشتر از دستۀ اول دانست. همچنین باید در نظر داشت که دیگر تفاوت مهم میان دسته الف و ب این است که دسته اول در سطح دوم بحث یعنی مقابله با تروریسم نیز دخالت دارند. حال آن که دستۀ دوم یعنی محققان دانشگاهی و آزادی که به پژوهش علمیِ آمیخته با اخلاق علمی در این مورد و هر مورد دیگری می‌پردازند اصولاً از قدرت مداخلۀ لازم در وضعیت و ایجاد تغییرات خرد یا کلان در آن برخوردار نیستند.

کتاب حاضر که خود را وامدار سنّت دستۀ دوم می‌داند تلاش می­کند تا از دریچۀ یکی از این علوم انسانی یعنی رشتۀ حقوق بین­الملل و مقتضیات علمی آن به مسئله بنگرد، آن را تحلیل کند و نهایتاً پیشنهادات خود را به شکل موثق و مستدلی ارائه دهد. البته ذکر این مورد نیز بسیار بجاست که ماهیت مواجهه رشته­های علوم انسانی با مقولۀ تروریست بعضاً بسیار متفاوت و متضاد با هم است. رشته­های دیگر علوم انسانی بیشتر نقشی معرفت­شناختی، تحلیلی و توصیفی دارند. فلسفه، جامعه­شناسی، روانشناسی، فرهنگ ساحاتی هستند که اهمیت پرداختن علمی و بی غرض به پدیدۀ شوم تروریسم را دریافته­اند، با این حال تفاوت اینها با رشته­های حقوقی در این است که از کوچکترین اقدام عملی در این مورد پرهیز می‌کنند، حال آن که ساختار علمی حقوق به ویژه حقوق بین­الملل بررسی­های خود در باب تروریسم را سامان بخشیده و نهایتاً به وضع قوانین و نظارت بر اجرای آنها متوسل می­شود.

به طور خلاصه باید گفت که چالش‌های مختلفی در تعریف تروریسم وجود دارد که در گفتمان دانشگاهی، به شدت جلب توجه کرده است. دو نمونه مشخص این قضیه عبارت است از این که آیا تروریسم بنا به تعریف، توسط عوامل دولت یعنی ماموران دولتی انجام نمی‌شود؟ و این که آیا تروریسم ضرورتاً منجر به لطمه زدن به بی‌گناهان می‌شود یا خیر؟ ساختار حقوقی ایران چه در ساحت دانشگاهی و چه در رویه‌های قضایی تلاش کرده است به این مهم پرداخته و به آن پاسخ گوید. این تجربیات که هر کشوری نیز می‌تواند حاوی آن باشد، پلی برای ایجاد رابطه با دیوان‌های تصمیم‌گیری در حقوق بین­المللی است.

با این حال نکته اساسی در مورد ساختار قانونی جمهوری اسلامی ایران آن است که در حقوق کیفری ایران، عنوان مجرمانه مستقلی برای تروریسم پیش­بینی نشده ­است. جرم‌ بغی‌ نیز از این قاعده مستثنی‌ نیست. برخی از حقوق‌دانان بغی را جرم سیاسی دانسته‌اند. اما یکی از مهمترین جرایم علیه امنیت جامعه، که با واکنش کیفری شدیدی در دین اسلام همراه است جرم محاربه و افساد فی الارض است. ‏ ایران در طول تاریخ، خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی هدف بسیاری از جرائم تروریستی بوده است، اما هیچ گاه در قوانین ایران با این پدیده شوم برخورد جدی به عمل نیامده است. با توجه به اینکه در حال حاضر سیزده سند بین‌المللی در مورد مبارزه با تروریسم به تصویب رسیده است، ایران فقط به شش سند از این اسناد ملحق شده است. شکل جهانی این نواقص نیز آنجاست که شاید یکی از دلایلی که ایران جزء اولین و بزرگترین قربانیان تروریسم است فقدان قانون جامعی در مورد تروریسم ‏باشد. اگر مجامع بین­المللی دارای رویکردی وحدت­یافته، نظام­مند و کاملاً کاربردی و اجرایی در مورد تروریسم بودند یا در آینده چنین رویکردی پیشه کنند، شاید نه ایران و نه هیچ کشور دیگری آماج حملات غیرانسانی تروریستی نباشد.

هدف از تالیف کتاب حاضر بررسی موجبات پیدایش مقررات بین­المللی دولت‌ها در مقابله با تروریسم از منظر حقوق بین‌الملل است که با روش توصیفی-تحلیلی پی گرفته شده است. تروریسم در مقام یکی از مهمترین معضل­های امنیتی جهان معاصر، تأملات و پژوهش­های قابل توجهی را در جنبه‌های مختلف علوم انسانی از جمله حقوق بین­الملل به خود اختصاص داده ­است. مطالعات اسناد مربوطه نشان می­دهد که این پدیده با گسترش مناسبات جهان و در پی عدم توازن فزایندۀ طبقات اجتماعی و نابرابری­های سیاسی رو به افزایش نهاده است.

طبق نتایج حاصله علی­رغم تصویب کنوانسیون­های بین‌المللی در کنار تصویب قوانین درون­ساختاری کشورها، دوران معاصر شاهد عدم توافق و توفیق جمعی در مقابله و امحای پدیدۀ تروریسم بوده است. علت این امر را می‌توان در فقدان دستیابی به وحدتی نسبی در تعریف ماهیت و سرشت عمل تروریستی دانست که متعاقباً شکل­های مقابله با آن و نهادهایی همچون سازمان ملل را نیز دچار سردرگمی و ناکارآمدی می­سازد. ساختار حقوق بین­الملل نیز هرچند در ایجاد قوانین و مقررات بین­المللی توفیقاتی داشته، اما به دلیل اِعمال قدرت از سوی دولت‌های قدرتمند در جهت منافع­شان این تدبیرها بدل به راهکارهای ثمربخش و نهایی نشده است.

شيوه سازماندهي کتاب حاضر به‌ صورت زیر می‌باشد.

فصل اول: کلیات

فصل دوم: تروریسم در پژوهش‌ها

فصل سوم: خاستگاه شناسی تروریسم

فصل چهارم: مفهوم تروریسم

فصل پنجم: انواع تروریسم

فصل ششم : بررسی فقهی ماهیت تروریسم

فصل هفتم: روش شناسی

فصل هشتم: تحلیل و بررسی قواعد و مقررات بین‌المللی در مبارزه با تروریسم

فصل نهم: موجبات مقررات مقابله با تروریسم در سازمان‌های بین‌المللی

فصل دهم: موجبات پیدایش کنوانسیون‌ها و قطعنامه‌ها

فصل یازدهم: موجبات قطعنامه‌های شورای امنیت

فصل دوازدهم: جمع‌بندی

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

Abstract

Social and political conflicts and tensions have always existed throughout history. Religious, political, and economic wars have similarly determined the state of peace or war in many parts of the world, depending on the relationship and the necessity of relations between countries, cultures, and powers. To this list can be added popular uprisings against state and governmental structures or against the occupiers and other liberation movements. The greed, extravagance, greed and patriotism of many historical figures from previous centuries to the last example of its universality, namely the Nazi and fascist forces in World War II, are also subject to such conflicts, regardless of their intentions and course of existence. They have added to the scope of these developments towards good or evil. But there is something different here that differs in credibility, nature, purpose, and means of action from all of the above examples: terrorism.
Terrorism is by no means justified. In the present book we will see that although there are many ambiguities in defining it and explaining its functional nature, it is no secret that the first and last words of terrorism are nothing but murder and intimidation in inhuman, illegal and unprincipled ways. In a word, it can be said that Ozeh ترین is one of the most important ﻣﺴﺎﺋﻠﻲ ﺻﻠﺢ ﺻﻠﺢ and he ﺗﻬﺪﻳﺪ ﺑﻴﻦ¬ ﻣﻲ¬ﻛﻨﺪ اله اله problem اله ﻳﺴﻢ ﻳﺴﻢ. The whole issue, or the global dilemma, although it has many ambiguities, is no different in the two cases. First the level of its essential knowledge and then the level of confrontation to eliminate it. The present dissertation tries to deal with both levels in the coming chapters, but as an introduction to the discussion, it should be noted that there are many differences in the epistemological level or the theoretical explanation. However, taking into account all the differences, the actors and practitioners of the first level, that is, the same level of knowledge, are divided into two categories:
A: Governments and their theorists who arise from within the governmental structure are indebted to them, and their ideas are in their best interests.
B: Thinkers and researchers in the field of humanities who, regardless of bias and love and hate, face this issue with a science-based intention and based on their scientific mission.
Although intentional reading is far from the principles of scientific research, the second category and their efforts can be considered to have far more truth than the first category. It should also be borne in mind that another important difference between categories A and B is that the first category is also involved in the second level of the debate, the fight against terrorism. However, the second group, that is, academic and liberal researchers who engage in scientific research mixed with scientific ethics in this and any other case, do not have the necessary power to intervene in the situation and make small or large changes in it.
The present book, which considers itself indebted to the tradition of the second category, tries to look at the issue from the perspective of one of these humanities, namely the field of international law and its scientific requirements, and finally presents its proposals in a credible and reasoned manner. Offer. Of course, it is also worth mentioning that the nature of the humanities disciplines’ confrontation with the category of terrorism is sometimes very different and contradictory. Other fields of humanities have more epistemological, analytical and descriptive roles. Philosophy, sociology, psychology, culture are areas that have realized the importance of addressing the ominous phenomenon of terrorism scientifically and unintentionally, yet they differ from the legal disciplines in that they avoid the slightest practical action in this regard. , While the scientific structure of law, especially international law, organizes its studies on terrorism and ultimately resorts to enacting laws and monitoring their implementation.
In short, there are various challenges in defining terrorism that have attracted a great deal of attention in the academic discourse. Two clear examples of this are whether terrorism is by definition not carried out by government agents, ie government agents. And whether terrorism necessarily harms the innocent or not? The Iranian legal structure, both in the academic field and in the judicial process, has tried to address this issue and respond to it. These experiences, which any country can contain, are a bridge to establish a relationship with the decision-makers in international law.
However, the main point about the legal structure of the Islamic Republic of Iran is that in the criminal law of Iran, there is no independent criminal title for terrorism. The crime of fornication is no exception to this rule. Some jurists have considered prostitution a political crime. But one of the most important crimes against the security of society, which is accompanied by a severe criminal reaction in Islam, is the crime of moharebeh and corruption on earth. Iran has been the target of many terrorist crimes throughout history, especially after the Islamic Revolution, but this sinister phenomenon has never been dealt with seriously in Iranian law. Given that thirteen international counter-terrorism instruments have already been ratified, Iran has acceded to only six of them. The global form of these shortcomings is that perhaps one of the reasons why Iran is one of the first and largest victims of terrorism is the lack of a comprehensive law on terrorism. If the international community had a unified, systematic, fully operational and executive approach to terrorism, or if it did in the future, neither Iran nor any other country would be the target of inhumane terrorist attacks.
The purpose of this book is to study the origins of international regulations of states against terrorism from the perspective of international law, which is followed by a descriptive-analytical method. Terrorism, as one of the most important security problems in the contemporary world, requires considerable reflection and research.