توضیحات

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M654_Abstract

پیشگفتار

دوران کودکی از مهمترین مراحل زندگی است که در آن شخصیت فرد پایه ریزی شده و شکل می‌گیرد. اغلب اختلالات رفتاری ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی است. اختلال اضطرابی یکی از شایع‌ترین اختلالات عاطفی- روانی در کودکان و نوجوانان می‌باشند. مطالعات انجام شده در مورد شیوع شناسی این اختلال نشان داده است که در حدود ۱۲-۱۸% کودکان و ۵-۱۰% نوجوانان با یکی از معیارهای تشخیصی اختلال اضطرابی، تا اندازه‌ای که روند زندگی عادی و عملکرد روزانه آنها را مختل نماید، مواجه هستند. (اسپنس، مایک و واتزر، ۲۰۰۳؛ به نقل از شایق، ۱۳۹۱). از آنجا که مادر اولین کسی است که نوزاد با او رابطه برقرار می‌کند. بنابراین مهمترین نقش را در پرورش ویژگی‌های روانی و عاطفی کودک به عهده داشته و به عنوان کانون سلامتی یا بیماری کودک محسوب می‌شود. کودکان با مشکلات رفتاری و والدین نه تنها بر یک دیگر تاثیر متقابل دارند، بلکه سایر اعضای خانواده یعنی دیگر فرزندان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهند. تحقیقات نشان داده است که اختلالات رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد. به بیان دیگر، هر چقدر مشکل روانی والدین شدیدتر باشد، ظهور اختلال‌های رفتاری کودکان نیز سریع‌تر خواهد بود (ریاحی و همکاران، ۱۳۹۱). بهزیستی روانی در مادران را می‌توان واکنش‌های عاطفی و شناختی بر ادراک ویژگی‌ها و توانمندیهای شخصی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و موثر با جهان، پیوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت در طول زمان تعریف کرد که می‌تواند بر مولفه‌هایی مانند رضایت از زندگی، انرژی و خلق مثبت را نیز در برگیرد (میکائیلی منیع، ۱۳۸۹). نتایج تحقیقات نشان داده است که عوامل خانوادگی مانند پرخاشگری والدین، بهزیستی روان شناختی و مشکلات روانی والدین و شیوه‌های تربیتی ناکارآمد آنها در رشد و حفظ مشکلات برون سازی شد از جمله اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان نفش مهمی‌دارند (کاظمی و همکاران، ۱۳۹۴). در بین عوامل مختلف شکل‌گیری شخصیت کودکان، سبک‌های فرزندپروری از مهمترین و بنیادی ترین عوامل محسوب می‌شود. سبک فرزندپروری یک پیش‌بینی کننده قوی برای رفتارهای منحرفانه و قانون شکنانه است. والدین نامناسب انتظارات خیلی زیاد و خیلی کم از کودک دارند و این انتظارات برای کودک و موقعیت او نامناسب است و می‌تواند خطر مشکلات و اختلالات رفتاری را برای کودک افزایش دهد (صرفی، ۱۳۹۶). با توجه آنچه گفته شد این تحقیق با هدف مقایسه بهزیستی روانی و سبک فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و مادران کودکان فاقد اضطراب جدایی در سن ۵-۶ سال انجام می‌شود.
کتاب حاضر با هدف مقایسه بهزیستی روانی و سبک فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و مادران کودکان فاقد اضطراب جدایی سن ۵ تا ۶ سال تالیف شد. در این کتاب از روش توصیفی با رویکرد علی-مقایسه ای استفاده شده است. جامعه مورد پژوهش، متشکل از کلیه مادران کودکان سن ۵تا۶ سال در مهد یادوره پیش دبستانی تحت نظارت اداره بهزیستی شهرستان کاشان (۶۸۴N=) بودند. نمونه آماری براساس روش نمونه‌گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند و ابزار گردآوری داده‌ها از سه پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، پرسشنامه فرزندپروری بامریند (۱۹۹۱) و پرسشنامه سنجش اضطراب جدایی (فرم والدین) هان و همکاران (۲۰۰۳) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین بهزیستی روانی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و مادران کودکان فاقد اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد و بین سبک فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و مادران کودکان فاقد اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰p<) و به عبارتی سبک فرزندپروری بر ایجاد اضطراب جدایی موثر است (۰۵/۰p<). در کل می‌توان نتیجه گرفت که مادرانی که کودکانشان اختلال اضطراب ندارند از استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی و پذیرش خود بالاتری نسبت به مادران کودکان دارای اضطراب جدایی برخوردارند. و نیز مادران کودکان فاقد اضطراب جدایی بیشتر از سبک‌های سهل‌گیرانه و مقتدرانه برای تربیت فرزندانشان استفاده می‌کنند به عبارت دیگر مادرانی که کودکانشان فاقد اضطراب جدایی هستند از بهزیستی روانی بهتری برخوردارند و بهترین سبک فرزندپروری را برای کودکانشان انتخاب می‌کنند.
شيوه سازماندهي کتاب حاضر به‌ صورت زیر می‌باشد.
فصل اول: کلیات
فصل دوم: اختلال اضطرابی
فصل سوم: انواع اختلال اضطرابی
فصل چهارم: بهزیستی روانشناختی
فصل پنجم: نظریه‌ها و رویکردهای بهزیستی روانشناختی
فصل ششم: سبک فرزندپروری
فصل هفتم: مروری بر تحقیقات انجام شده
فصل هشتم: مطالعه موردی
فصل نهم: یافته‌ها
فصل دهم: جمع‌بندی

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

Abstract

Childhood is one of the most important stages of life in which a person’s personality is established and formed. Most behavioral disorders are caused by a lack of attention to a sensitive childhood. Anxiety disorder is one of the most common emotional and psychological disorders in children and adolescents. Studies on the prevalence of this disorder have shown that about 12-18% of children and 5-10% of adolescents face one of the diagnostic criteria for anxiety disorder, to the extent that it disrupts their normal life and daily functioning. . (Spence, Mike and Watzer, 2003; quoted in Shaykh, 2012). Because the mother is the first person the baby has sex with. Therefore, it plays the most important role in developing the psychological and emotional characteristics of the child and is considered as the center of health or illness of the child. Children with behavioral problems and parents not only interact with each other, but also with other family members, other children. Research has shown that children’s behavioral disorders are closely related to parental psychological problems. In other words, the more severe the parents’ psychological problem, the faster the emergence of children’s behavioral disorders (Riahi et al., 2012). Mental well-being in mothers can be defined as emotional and cognitive reactions to the perception of personal characteristics and abilities, sufficient progress, efficient and effective interaction with the world, good connection with society and positive progress over time, which can be based on components such as satisfaction. It also includes life, energy and positive mood (Mikaeli Manieh, 2010). The results of research have shown that family factors such as parental aggression, psychological well-being and psychological problems of parents and their inefficient parenting methods in the development and maintenance of externalizing problems, including behavioral disorders in children and adolescents have an important role (Kazemi et al., 2015). Among the various factors in the formation of children’s personality, parenting styles are one of the most important and fundamental factors. Parenting style is a strong predictor of deviant and law-breaking behaviors. Improper parents have very high and very low expectations of the child, and these expectations are inappropriate for the child and his situation and can increase the risk of behavioral problems and disorders for the child (Sarfi, 1396). According to what has been said, this study aims to compare the psychological well-being and parenting style of mothers of children with separation anxiety disorder and mothers of children without separation anxiety at the age of 5-6 years.
The aim of this book was to compare the psychological well-being and parenting style of mothers of children with separation anxiety disorder and mothers of children without separation anxiety aged 5 to 6 years. In this book, a descriptive method with a causal-comparative approach is used. The study population consisted of all mothers of children aged 5 to 6 years in preschool memorial kindergarten under the supervision of Kashan Welfare Department (N = 684). Statistical samples were selected based on available random sampling method and data collection tools were three questionnaires: Reef Psychological Welfare Questionnaire (1989), Bamrind Parenting Questionnaire (1991) and Separation Anxiety Scale (Parents Form) (Han) et al. (2003). The results showed that there was a significant difference between the psychological well-being of mothers of children with separation anxiety disorder and mothers of children without separation anxiety and there was a significant difference between parenting style of mothers of children with separation anxiety disorder and mothers of children without separation anxiety (p <0.05). In other words, parenting style is effective in causing separation anxiety (p <0.05). In general, it can be concluded that mothers whose children do not have anxiety disorders have higher independence, mastery of the environment, personal growth, positive communication with others, purpose in life and self-acceptance than mothers of children with separation anxiety. Also, mothers of children without separation anxiety use more relaxed and authoritative styles to raise their children. In other words, mothers whose children do not have separation anxiety have better psychological well-being and choose the best parenting style for their children.
The method of organizing the present book is as follows.
Chapter One: Generalities
Chapter Two: Anxiety Disorder
Chapter 3: Types of Anxiety Disorders
Chapter 4: Psychological well-being
Chapter 5: Theories and approaches to psychological well-being
Chapter Six: Parenting Style
Chapter 7: A Review of Research
Chapter 8: Case Study
Chapter 9: Findings
Chapter Ten: Summary