يكي از مسائلي كه امروزه با پيشرفت علم و تكنولوژي و وسايل حمل و نقل مورد توجه قرار گرفته است، انواع مهاجرتهاست. اين مهاجرتها گاه جنبه دانشگاهي و علمي و گاه جنبه اقتصادي دارد، اما ويژگي مشترك همه اين مهاجرتها، مشكلات مربوط به سازگاري و فشار رواني كنار آمدن با محيط جديد است. يكي از مفاهيم مربوط به اين امر، احساس غربت است كه در اثر ترس و احساسهاي ناگوار مربوط به تغييرات بسيار شديد موقعيت در جنبههاي مختلف ايجاد ميشود. احساس غربت به شكل احساس دلتنگي و تنها بودن و تمايل به بازگشت به محيط قبلي، به شكل معمول براي هر كسي اتفاق ميافتد و به شكل حاد آن با مشكلات در سلامت بروز ميكند. كار بخش بزرگي از اوقات زندگي هر فرد را به خود اختصاص ميدهد. حتي در جوامع بدوي نيز هر كسي مجبور به انجام كاري است و بايد قسمتي از وظايف را به عهده گيرد. كار به معناي اخص عبارت است از شغل، مظهر زنده بودن انسان و زندگي انساني. براي داشتن زندگي انفرادي و اجتماعي بهتر، بايد كار كرد. كار تنها وسيله اي است كه جايگاه انسان را در پهنة هستي انساني تر كرده و او را براي تسخير طبيعت و پيروزي بر ناملايمات آن هر روز نسبت به گذشته مستحكم تر ميكند، ولي چگونه ميتوان به كار دلبستگي پيدا كرد؟ چگونه ميتوان كم كاري، عدم احساس مسئوليت، حضور نامنظم در محل كار و بيتوجهي به خواستههاي مراجعان و راهنمايي نكردن آنها، مراقبت نكردن از اموال، بي اعتنايي به كيفيت كار و گرايش به آسان طلبي را به رضايت شغلي و انجام كار با كيفيت مطلوب و حضور به موقع و مؤثر در محل كار تبديل كرد؟ برخي افراد از كار خود لذت ميبرند. آنان نيروهاي جسمي و رواني خود را صرف كارهايي ميكنند كه برخي از همكارانشان در مقابل آن كارها دچار استرس و فشار روحي ميشوند و به طور كلي داراي نارضايتي شغلياند. بيشتر مردم قسمت اعظم زندگي خود را كار ميكنند؛ با اين حال به ندرت وقت صرف ميكنند تا بينديشند كه مشاغل آنها برايشان چه مفهومي دارد. كار مجرايي است كه از راه آن بر محيط خود تأثير ميگذاريم و آن را تغيير ميدهيم، ضمن اينكه كار ميكنيم تا جامعة خود را بسازيم. به عبارت ديگر، كار فعاليتي بدني يا فكري براي توليد است و نيازهايي كه توسط كار برآورده ميشوند از اين قرارند: نياز به تسلط بر اوضاع و احوال، اشخاص، افكار و ماشينها؛ نياز به تأييد ديگران:حرفة شخص ميتواند براي او پاداش دهنده باشد؛ نياز به روابط شخصي و اجتماعي: به هنگام كار، فرد به يك واحد اجتماعي تعلق دارد و احساس ميكند كه جزيي از گروه است. امكان صحبت با همكاران و دوست شدن با آنها و داشتن روابط حسنه با سرپرست، رضايت عاطفي ايجاد ميكند؛ نياز به موقعيت اجتماعي يا پرستيژ؛ نياز به خدمت كردن به ديگران (شرتوز، ۱۳۸۱).
کتاب حاضر با هدف تعیین پیشبینی احساس غربت بر اساس تفکیک خویشتن، کیفیت رابطه زناشویی و رضایت شغلی در کارکنان اقماری پتروشیمی شهر عسلویه در سال ۱۳۹۸ به روش همبستگی تالیف شد. جامعه آماری این کتاب شامل کارکنان رسمی و قراردادی اقماری و بخشی از کارکنان پیمانکاری اقماری یکی از شرکتهای منطقه ویژه عسلویه در سال ۱۳۹۸ به تعداد ۳۱۰ نفر تشکیل دادند که به روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران تعداد ۱۷۰ نفر برای شرکت در کتاب حاضر انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه¬ احساس غربت زارع و همکاران (۱۳۹۱)، پرسشنامه تفکیک خویشتن اسکورن (۱۹۹۵)، پرسشنامه کیفیت رابطه زناشویی باسبی و همکاران (RDAS) – (۱۹۹۵) و پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (۱۹۸۷) بوده است. پایایی پرسشنامهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۳ انجام شد. نتایج کتاب نشان داد که تفکیک خویشتن قادر به پیشبینی احساس غربت کارکنان میباشد (R=0.46) ولی کیفیت رابطه زناشویی و رضایت شغلی قادر به پیشبینی احساس غربت کارکنان اقماری پتروشیمی شهر عسلویه نمیباشند (R=0.09 و R=0.12) (05/0>P).
شيوه سازماندهي کتاب حاضر به صورت زیر میباشد.
فصل اول: احساس غربت
فصل دوم: تفکیک خویشتن (تمایز یافتگی خود)
فصل سوم: کیفیت رابطه زناشویی
فصل چهارم: رضايت شغلي
فصل پنجم: نظريههاي رضايت شغلي
فصل ششم: عوامل مؤثر بر رضايت شغلي
فصل هفتم: تحقیقات مرتبط با احساس غربت
فصل هشتم : مطالعه موردی
فصل نهم : روش و ابزار
فصل دهم : یافتهها
فصل یازدهم : جمعبندی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “احساس غربت در کارکنان اقماری” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.