توضیحات

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M543_Abstract

پيشگفتار

مراقب باشید! به راحتی اعتماد نکنید! واژه‌ها آنچه ما فکر می‌کنیم نیستند. مثل حیوانات کوچک مهربان و سر به راه، حیوان‌هایی که ¬¬هیچ اتفاقی برایشان نمی‌افتد.
واژه‌ها عشق را دوست دارند. جنگ را هم دوست دارند. بنابراین آن‌ها در انواع ماجراها یافت می‌شوند، احساسی و خطرناک.
خطرناک برای کسانی که واژه‌ها را تعریف می‌کنند.
خطرناک برای کسانی که واژه‌ها را می‌شنوند.
داستان‌هایی وجود دارد که بیانیه‌ی جنگ هستند.
به خاطر همین، من، ژَن ، سکوت کردم و ترجیح دادم صبر کنم تا زمان بگذرد. در آن زمان بچه بودم. ده سال و چند ماهم بود.
ولی حالا وقتش شده که حرف بزنم.
خطرش هر چه می‌خواهد باشد.
ولی اگر به من حمله شد، شما به کمکم می‌آیید؟
درها و پنجره‌ها را ببندید.
نه کاغذی نه مدادی، نه حتی ایمیل و اس‌ ام اس و…، هیچ یادداشتی نمی‌خواهم. نباید هیچ اثری به جا بماند. فقط گوش‌هایتان را تیز کنید و خوب به خاطر بسپارید.
آماده‌اید؟
یکی بود یکی نبود…
آن روز هیچ کس این بدبختی را پیش بینی نمی‌کرد. روز یکشنبه‌ای بود. از سر صبح دریا خیلی آرام بدون این که هیچ انتظاری از آن داشته باشیم، به دمای مطلوب رسیده بود. ۲۷ درجه، و ماهی‌های رنگارنگ منتظر ما بودند تا با آنها در آب شروع به بازی کنیم. ناگفته نماند که ما آن‌ها را خوب می‌شناختیم و با نام‌هایشان، صدا می‌زدیم: “پیگپلیت” زرد و آبی با راه راه‌ های سفید،”آمپرور” با دم نارنجی و عینک تقریباً سیاهی بر چشم، “آنژ جئوگراف” که در وسط بدن آبی رنگش لکه‌ای زرد دارد و شبیه جزیره‌ی ماداگاسکار است و طوطی ماهی‌هایی از همه رنگ.