واژۀ فارسی “فرهنگ” از دو بخش “فر” و”هنگ” ساخته شده که “فر” پیشاوند است و به معنی بالا، بر، جلو یا پیش و”هنگ” از ریشه زبان اوستایی است و معنی زور، قدرت، وزن، سنگینی و کشیدن دارد. بنابراین معنی واژه فرهنگ “کشیدن به سوی بالا” و یا “کشیدن به بیرون” است. از دیدگاه مردم شناسی فرهنگ عبارت است از مجموعهای از زبان، باورها، رسمها، عادتها، دانستهها و فنها. اینها ساخته و پرداخته یک فرد مشخص نیست بلکه یادگار گذشتگان است که یک فرد جامعه از راه ارتباط با دیگران به فراگیری آن میپردازد و خود در فرآیند زندگی اجتماعی، فرهنگ را به نسلهای آینده میرساند. بررسی فرهنگ در واقع بررسی رفتار اجتماعی است و در دانش مردم شناسی و مردم شناسی فرهنگی نیز مورد رویکرد بسیار است.(آشفته تهرانی، ۱۳۸۷، ۲۴۸-۲۴۹). با توجه به این که از فرهنگ، مفهوم پیچیده و بحث انگیز و تعاریف گوناگونی بیان شده است به طور کلی میتوان گفت: فرهنگ عبارت است از نظام مشترکی از باورها و ارزشها و رسوم و رفتارها که اعضاء جامعه در تطبیق با جهان آنها را به کار میبرند و در ارتباط با یکدیگر به کار میگیرند و از راه آموزش، از نسلی به نسلی دیگر انتقال مییابد. بنابراین طبق این تعریف، تمام اطلاعات، دانستهها و رفتارها در زندگی همچون آداب و رسوم، نحوة گذران زندگی، تهیة مایحتاج عمومی، راه و رسم انتخاب همسر، چگونگی تربیت فرزندان، نحوة تعامل با یکدیگر و…. همه و همه جزیی از فرهنگ است که چگونگی رفتار و اعمال ما را شکل میدهد.
به عقیدة جامعه شناسان “فرهنگ” عبارت است از مجموعهای پیچیده از معرفت، عقاید، هنر، اخلاقیات، قوانین، آداب و همۀ قابلیتها و عادات دیگری است که انسان چون عضوی از جامعه آنها را میآموزد. در نتیجه فرهنگ پدیدهای اجتماعی است و همۀ وجوه فرهنگی، اعم از عناصر مادی یا معنوی مانند زبان، فنون، هنر، آداب و رسوم، آیین، مناسک و شعایر، سنتها، ابزار و وسایل کار و زندگی و مانند آنها را که در بافت و متن جامعه معنا و مفهوم مییابند در برمیگیرد.
آداب و رسوم، ادبیات عامیانه، زبان و گویش محلی جملگی زاییدۀ تمدن یک ملّت است و از این میان شعر و هنر نمادی از عواطف و جهان بینی یک قوم و ملت و بهترین راه شناخت اندیشهها، عواطف، جهان بینی و بررسی مسایل فرهنگی به ویژه فرهنگ عامیانه میباشد که به شکل ساده و بیپیرایه امّا ریشهدار و عمیق در بین مردم یک اجتماع زنده، جاری است و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. در شعر یک شاعر بازتاب فرهنگ و اوضاع اجتماع آن دوره کاملاً هویدا است و ما برای شناخت فرهنگ آن اجتماع به کمک مورخ اجتماعی نیز محتاجیم و شاعر که خود میتواند یک مورخ نیز باشد با هنر و دانش خود پیوندی استوار میان ادبیات، هنر و جامعه شناسی و فرهنگ برقرار کرده است.
از آن جایی که هر شاعر عضوی از جامعۀ زمان خود است و در آن جامعه زندگی میکند و با مردم آن حشر و نشر دارد لذا میتوان گفت که شاعران هر کدام به عنوان مورخی اجتماعی قادرند فرهنگ عامۀ عصر خود را در اشعارشان به نمایش بگذارند و چه بسا بسیاری از آنها در این راه قدمهای بزرگی برداشتهاند. مطالعۀ دقیق و پژوهش عمیق تاریخ ادبیات ایران نشان میدهد که اغلب شعرای صاحب نام و شاخص زبان فارسی همواره با عموم و تودۀ مردم روابطی عادی و صمیمانه داشتهاند به گونهای که با عقاید و باورها و اخلاقشان مألوف میشدند این مطلب سبب میشود که شعرا از عقاید و برداشتها و باورهای عادی وعامی مردم به عنوان یکی از درون مایههای اساسی شعر خود، بهره جویند تا به شعر و سخن خود رنگ ملی و فرهنگی و دینی ببخشند و فرهنگ و آداب و رسوم و سنتهای جامعۀ خویش را در پیچ وخم رویدادهای تاریخی و سیاسی از گزند فراموشی و نسیان حفظ کنند و به تعبیری از اسلاف به اخلاف منتقل نمایند.
مطالعه فرهنگ عامه در ایران سابقه چندانی ندارد. رشید یاسمی در سال ۱۳۱۵ شمسی برای نخستین بار سخنرانی و مقالهای با عنوان «فرهنگ عامه» در دانشگاه تهران ارائه کرد. از آن پس در کنگرههای ایرانشناسی و در پارهای از آثار ادبی، فرهنگ عامه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم مطرح شد. واژة فرهنگ در زبان فارسی و در لغتنامهها، معانی مختلف چون ادب، تربیت، دانش، علم و معرفت و آداب و رسوم دارد فرهنگ مظهر تطبیق انسان با محیط است و فرهنگ جامعه، مجموعهای است از آنچه فرد باید بداند تا اعتقاد داشته باشد تا بتواند به شیوهای مقبول رفتار کند و در کلیترین تعریف، فرهنگ، همان معرفت و بصیرت است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “فرهنگ عامه (فولکلور) در ديوان خاقانی” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.