شهید حاج قاسم میرحسینی که از سرداران لشکر اع ثارا… میباشد که در میدان نبرد در هنگام دفاع از آن شخصیتهای استثنائی و جالب است که من و مردم سیستان را اینجوری شناختم.
(مقام معظم رهبری)
روزی که حاج قاسم مرگ خود را از خدا خواست
من در دو سه عمليات واقعا از خدا ميخواستم كه پايان عمر من همين مقطع باشد. يكي همين عمليات كربلاي ۵ بود. خصوصا وقتي خبر شهادت شهيد ميرحسيني را شنيدم.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، سردار شهيد قاسم ميرحسيني در سال ۴۲ در روستاي ميربيك از توابع جزينك زابل متولد شد. اين شهيد بزرگوار پس از گذراندن پنج ماه دوره آموزشي همزمان با عمليات بزرگ بيتالمقدس به جبهه و شركت در اين عمليات اعزام شد. وي در سال ۶۱ نخست به عنوان مربي آموزشي و سپس فرماندهي گردان خدمت كرد و در عمليات والفجر مقدماتي مسوول طرح و عمليات تيپ ثارالله بود و قبل از عمليات خيبر به فرماندهي اين تيپ برگزيده شد. شهيد ميرحسيني در سال ۶۲ ازدواج كرد و در تابستان ۶۳ به عنوان مسوول طرح و عمليات لشكر ۴۱ ثارالله منصوب و با شركت در عمليات بدر به شدت مجروح شد. ميرحسيني در سن ۲۲ سالگي توفيق زيارت خانه خدا را يافته بود و پس از بازگشت از اين سفر معنوي به عنوان قايم مقام لشكر ۴۱ ثارالله معرفي شد. نوزدهم دی سال ۶۵ روز تلخ و فراموش نشدني براي همرزمان شهيد ميرحسيني خانواده و مردم دارالولايه سيستان بشمار ميرود. اين سردار دلير اسلام در عمليات كربلاي پنج در منطقه عملياتي شلمچه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
آنچه میخوانید صحبتهای حاج قاسم سلیمانی است در وصف شهید میرحسینی که میگوید:
نميدانم مالك هم توي صحنه سخت جنگ مثل ميرحسيني بوده يا نبوده
قاسم، بزرگ لشكر ۴۱ ثارالله بود. كه واقعا من امروز در هر ماموريتي جاي خالي او را ميبينم. شهيد ميرحسيني در بعد خودش در تمام صحنه جنگ تك بود. در مورد شهيد ميرحسيني هرچه بگويم احساس ميكنم اصلا نميتوانم حق شهيد او را ادا كنم. خيلي روح بزرگي داشت. يك مالك اشتر به تمام معنا بود. من نميدانم مالك هم توي صحنه سخت محاصره جنگ مثل شهيد ميرحسيني بوده يا نبوده.
شهيد ميرحسيني فرماندهاي بود كه همه ابعاد يك فرمانده اسلامي را با تعاريف اصيل آقا اميرالمومنين (ع) دارا بود. با معنويتترين شخصيت لشكر ثارالله بود. صداي دلنشين آواي قرآن شهيد ميرحسيني را هر كس ميشنيد از خود بيخود ميشد.
ما همه مات و مبهوت حركات او ميشديم.
او يك سخنور بود و وقتي شروع به صحبت ميكرد به قول بچهها “جادو” ميكرد. تمام حرفهاي خودش را با استناد به آيات و روايات نقل ميكرد. من واقعا احساس ميكردم هيچ روحاني توي سن و سال خودش به پاي ايشان نميرسيد. در بعد فرماندهي ما بايد بگويم ايشان در جلسات هميشه صائبترين نظرات را ميداد. بهترين نظر، نظر شهيد ميرحسيني بود و در ميدان عمل هم همانها بوقوع ميپيوست.
خدا را شاهد ميگيرم كه هيچ وقت در چهره شهيد ميرحسيني در سختترين شرايط من هراسي نديدم. انگار در وجود اين مرد چيزي بعنوان ترس، هراس، دلهره و ترديد وجود نداشت. اگر در محاصره بود همانطور صحبت ميكرد كه در اردوگاه صحبت ميكرد. در حالي كه رگبار گلوله از همه طرف ميباريد و همه خودشان را در پناهگاهها پنهان ميكردند، مانند پشت سنگري يا تپه خاكي … كه تير نخورند، اما اين شهيد عاليقدر ميايستاد و ما همه مات و مبهوت حركات او ميشديم. نگاه ميكردم ايشان را مثل كسي كه در جنگهاي قديمي جلو دشمن رجز ميخواندند، بچهها را بسيج ميكرد، حركت ميداد و در آن صحنه شوخي ميكرد.
هيچكس را مانند ايشان نديدم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ستاره استثنایی دفاع مقدس سر لشکر شهید حاج قاسم میرحسینی” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.