سبکهاي تربیتی متفاوت پیامدهاي متفاوتی بر فرزندان دارد. روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان متوجه شدند که شیوههاي فرزند پروري بر ساختار رشد ذهنی و عقلی کودك، پیشرفت تحصیلی و بسیاري از جنبههاي روانشناختی از جمله سبک تفکر فرزندان، سازگاري اجتماعی، مشکلات رفتاري نوجوانان مانند پرخاشگري روي آوردن به مواد مخدر و الکل و خود ارزشی مثبت و احساس موفقیت در کارها تاثیر فراوانی دارد (کروکر و وولف ، ۲۰۱۷).
روانشناسان بر روابط کودکان با کسانی که مراقبت از آنها را به عهده دارند؛ تاکید نموده و این کنشهاي متقابل را اساس عمده رشد عاطفی، شناختی و اجتماعی قلمداد کردهاند. هرگاه اختلالی در این روابط عاطفی ایجاد شود بالطبع امنیت عاطفی کودك مختل میشود که آثار آن در رفتار وي منعکس میگردد (خانلری و مکوندی، ۱۳۹۵).
بیشک یکی از جنبههاي ارزشمند، رشد انسان، فرآیند اجتماعی شدن اوست. ذاتی بودن زندگی جمعی در انسان، ضرورت تماس با دیگران را به عنوان امري گریز ناپذیر جلوهگر میسازد. رشد اجتماعی ، دارنده ارتباط سالم و منطبق با موقعیت در افراد است. کودکانی که مهارت اجتماعی کافی کسب کردهاند در ایجاد ارتباط با همسالان و یادگیري در محیط آموزشی موفقتر از کودکانی هستند که فاقد این مهارت میباشند (معدنی پور، رنجبر، کاکاوند و ثنایی ذاکر، ۱۳۹۰). منظور از سازگاری فرد، تاثیر متقابل وي با دیگران و پذیرش نقشهاي اجتماعی است. سازگاری اجتماعی در برگیرنده رشد، نوعدوستی، درستکاري، دفاع از خود و تعلق، همکاري، خویشتنداري و انگیزه پیشرفت است. از این رو با توجه به اهمیت رفتارهای سازش و سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی در شکلگیري روابط اجتماعی آینده او هدف کتاب حاضر بررسی این موضوع در کودکان مبتلا به کم توان ذهنی در خانوادههای واجد کودکان کم توان ذهنی با خانوادههای دارای کودکان میباشد (میلر ، ۲۰۱۴).
یکی از سازههای پیچیده روان شناسی است که از زمان فلاسفه مورد بحث بوده است احساس تنهایی می¬باشد. در آن زمان تنهایی یک مفهوم مثبت به معنای کنارهگیری داوطلبانه فرد از درگیریهای روزمره زندگی برای رسیدن به هدفهای بالاتر (مانند تعمق، مراقبه، ارتباط با خدا) تلقی میشد اما امروزه در متون روان شناختی به احساس تنهایی مثبت پرداخته نمیشود بلکه حالتی در نظر میگیرند که در آن فرد فقدان روابط با دیگران را ادراک یا تجربه میکند و شامل عناصر اصلی و مهمی مانند احساس نامطلوب فقدان یا از دست دادن همدم، جنبههای ناخوشایند و منفی روابط از دست رفته و از دست دادن سطح کیفی روابط با دیگری است (اشنایدر ، ۲۰۱۸).
یکی از مواردی که میتواند در این افراد آسیبدیده متأثر میشود، مهارتهای ارتباطی آنان است. توان برقراری ارتباط یک توان ذاتی و ویژگی شخصیتی است؛ یعنی، بخش زیادی از آن به توانایی ذاتی ما مربوط است. بخش دیگر این مهارت یادگرفتنی است. رابطه، برآیند ارتباطات مکرر و مستمر افراد با یکدیگر است. رابطه افراد با یکدیگر میتواند از خیلی صمیمی تا خیلی خصمانه باشد. رابطه صمیمی، رابطه هدفداری است که طی آن دو طرف با برقراری تعامل مناسب برخی نیازهای یکدیگر را تأمین میکنند و از رابطه خود احساس رضایت و سودمندی میکنند. رابطه صمیمی بدون درک احساسات، افکار و ارزشهای طرف مقابل و احترام به آنها نمیتواند بهوجود آید. نیاز به فهمیدهشدن، اهمیتداشتن، دوستداشتهشدن، احترامداشتن و پشتیبانداشتن، از زیربناییترین نیازهای هر انسانی است. شناخت این نیازهای اساسی و برآورده شدن آنها از طریق مهارتهای ارتباطی، رمز ایجاد روابط صمیمی است (فالکونییر ، ۲۰۱۵).
هدف از تالیف کتاب حاضر مقایسة سبکهای فرزندپروری، احساس تنهایی و مهارتهای ارتباطی در زنان بیسرپرست و عادی بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به سرای محله شهر تهران بود که تعداد آنها برابر با ۳۶۰ نفر بوده و تعداد تقریبی حجم نمونه، با توجه به حجم جامعه و مراجعه به جدول کرجسی و مورگان، برابر با ۱۸۶ نفر برآورد شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند (۱۹۹۱)، مهارتهای ارتباطی جرابک (۲۰۰۴) و احساس تنهایی راسل، پیلوا وکورتونا (۱۹۸۰) بود. روش تجزیه و تحلیل دادهها ازطریق آمار توصیفی فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، ترسیم نمودارها و توصیف ویژگیهای پاسخ دهندگان به پرسشنامه استفاده شد و از طریق آمار استنباطی آزمون کلموگروف – اسميرنوف براي تعيين نرمال بودن متغيرهاي پژوهش و همچنین برای تحلیل دادهها در این تحقیق با توجه به نوع اطلاعات و اهداف مورد نظر به منظور تأیید یا رد سؤال ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که سبکهای فرزندپروری، احساس تنهایی و سبکهای فرزندپروری در زنان بیسرپرست و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر زنان عادی در متغیرهای سبکهای فرزندپروری و مهارتهای ارتباطی نمرات بیشتر و زنان بیسرپرست در متغیر احساس تنهایی نمرات بیشتری کسب کردند و این تفاوت معنادار است. با توجه به اندازه اثر این تفاوت در سبکهای فرزندپروری بیشتر است و در مهارتهای ارتباطی کمترین تفاوت وجود دارد.
شيوه سازماندهي کتاب حاضر به صورت زیر میباشد.
فصل اول: کلیات
فصل دوم: سبکهای فرزندپروری
فصل سوم: نظریههای فرزندپروری
فصل چهارم: احساس تنهایی
فصل پنجم: مهارتهای ارتباطی
فصل ششم: تحقیقات سبکهای فرزند پروری
فصل هفتم: جمعبندی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سبکهای فرزندپروری” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.