توضیحات

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M515_Abstract

سخن مولف

تو چون سرزمینی مرا از پدر              تو را دوست دارم چو جان ای ویَر

شاعر در بهار سال ۱۳۲۴ در روستایی بسیار سرسبز و دیدنی به نام ویَر در نزدیکی شهرستان سلطانیه زنجان متولد شد. شاعر از خاطرات، طبیعت بکر آن دوران روستا و آداب و رسوم فلکلور منطقه در ابیات خود به زبان آذری بسیار سروده است. پدرش فردی با سواد و تحصیل کرده که پس از اتمام تحصیل در رشته داروسازی به این روستا بازگشت و به امر طبابت مشغول شد و به میرزا علی آقا شهرت داشت که خود فردی شاعر مسلک و ادب دوست بود.

من خریدم درد حرمان را به عشق و عاشقی

عهد بستم نشکنم تا زنده ام پیمان شعر

از دوران نوجوانی به تهران مهاجرت نمود و در کنار تحصیل به کار نیز مشغول بود. از همان دوران نوجوانی طبعی حساس داشت که ناملایمات اجتماعی را برنمی‌تافت. راز تار پیر زنی ژنده پوش برای او درسی پر از زندگی دارد.

انقلابی شد در ایران بهمن پنجاه و هفت

واژگون شد تخت شاهی نوکر بیگانه رفت

شاعر تحت آموزه‌های مذهبی خانواده و مادری مقید به امور معنوی اشعار نغزی در مدح و ثنای پیامبر اکرم و ائمه اطهار دارد که در فصل ابتدایی این دفتر به این اشعار پرداخته شده است. وقایع تاریخی دوران انقلاب اسلامی و پس از آن نیز از مبانی فکری مورد علاقه شاعر بوده و از اصول فکری و اعتقادی خود به امام و شهدا بی پرده سخن گفته است.

در مه اردیبهشت سبزه به صحرا نوشت     شعرو پیام بهار، سر معمای گل

علی رغم اشتغال صنعتی شاعر، روح شور انگیز و پر هیجان شاعر و علاقه وافرش به طبیعت موجب شده بهارینه‌هایی دل انگیزی در قالب غزل بسراید.

موی سیه ز شور و شبابم نشانه بود

من مست خواب بودم و او چون فلق دمید

خندید او به روی من و عارفانه گفت

عمر تو شد سیاه که من گشته ام سپید

فضای فکری شاعر محدود به موضوع و یا قالب خاص شعری نبوده است. از قالب‌های غزل و مثنوی و قطعه برای رساندن مضامین تربیتی عمیقی استفاده نموده است.

دشمن بسان گرگی افتاده در دل شهر

یا رب بلا بگردان از کودکان افغان

موضوعات روز جهان اسلام، درد و اشک کودکان افغان و یتیمان عراقی از دل مشغولی‌های شاعر می‌باشد و بخشی از اشعار اخیر او را تشکیل داده است.

در شب هجر تو جانا دل تب دار شکست

گرد غم سایه غم بر گل گلزار نشست

قلب، چون طبل و دهل راز من افشا می‌کرد

کشتی عشق من از بحر به گلزار نشست

مردم چشم من از دوری ات آرام نداشت

تا سحر دیده به در منتظر یار نشست

حیدری در غم اگر غوطه وری ناله مکن

زخمه بر تار مزن، شعر نخوان تار شکست

اما اوج تظاهرات عاشقانه شاعر مربوط به دوران جوانی شاعر است که پر از غزلیات شور انگیز و پر احساس است.

من اکنون درد فرهادم من اکنون سوز مجنونم

ولی ای آشنا با من چرا دردم نمی‌دانی

بگو صیاد برگردد ببیند صید زخمی را

که بعد از مرگ من سودی نبیند جز پشیمانی

نام دفتر پیش رو نیز از بخشی از یکی از همین غزلیات عاشقانه گرفته شده است.

عمده اشعار شاعر در روزنامه‌های کثیر الانتشار و مجلات هنری و ادبی در طی ۴۰ سال اخیر منتشر شده است ولی این کتاب اولین مجموعه در حال انتشار از این شاعر پر احساس است.

اینجانب فرزند ارشد این شاعر در وصف پدر شعر نویی دارم که در پایان بخشی از آن را تقدیم می‌کنم.

پدرم یک شاخه است، تشنه ای پر احساس

شعر شبنم زیر شلاق حرارت گفته است و چه زیبا شعری

دست تقدیر چرا بی آب است؟

غزل سبز بهاریش همان قطره خون گل سرخ، در رگ و ریشه او جنبیده است