توضیحات

جهت دانلود فایل پی دی اف خلاصه کتاب، بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

M622_Abstract

پیشگفتار

مربیگری (کوچینگ) جزو حرفه‌هایی شناخته می‌شود که به سرعت درحال رشد است.
مجلات سبک زندگی مقالاتی درباره مربیگری و رشد شخصی منتشر می‌کنند و مربیان زندگی در رادیو و تلویزیون حضور دارند. افراد مشهور به‌طور علنی از مربیان خود برای حمایت از آن‌ها تشکر می‌کنند، تجار وقتی موفقیتی کسب می‌کنند از مربیان خود قدردانی می‌کنند و سخنرانان همایش‌ها از مربیگری به عنوان یکی از مفیدترین ابزارهای مدیریت یاد می‌کنند.
می‌توان فهرستی طولانی از این مربیان را بیان کرد: مربیان زندگی، مربیان تعادل کار و زندگی، مربیان روابط، مربیان شغلی، مربیان والدین، مربیان مدیریت اجرایی، مربیان کسب‌وکارهای کوچک، مربیان مهارت‌های ارائه، مربیان رهبری و …
به‌نظر می‌رسد همه در مورد مربیگری صحبت می‌کنند و بیشتر مردم مانند شما دوست دارند یک مربی حرف‌های و موفق باشند.

بزرگترین تابو در مربیگری…
زمانی که مربیان مشغول آموزش و تمرین دادن هستند، مربیگری را عمیق‌تر برای خودشان تجربه می‌کنند و درک می‌کنند که این امر می‌تواند تاثیر شگرفی بر کیفیت زندگی مردم بگذرد. احتمالا این درک فراتر از تصور ابتدایی آن‌ها در آغاز دوره تحصیلی‌شان بوده است.
در این راه دوستی‌هایی شکل می‌گیرد، انسان‌ها ارتباطاتشان با هم را حفظ می‌کنند و بودن در کنار افراد دیگری که می‌توانند در مورد سبک‌های مربیگری، تکنیک‌ها و تجربیات با مشتریان صحبت کنند، احساس خوبی به شما می‌دهد.
وقتی مربیان بیشتر وارد جامعه مربیگری می‌شوند، داستان‌هایی درباره موفقیت و حکایت‌هایی از “فرش به عرش رسیدن” مربیانی که این داستان‌ها را پرورانده‌اند می‌شنوند. مردم در مورد نرخ ساعتی ۵۰، ۱۰۰ و گاهی حتی ۵۰۰ پوند صحبت می‌کنند! و فکر کردن به این موضوع هیجان انگیز است که انجام هر کاری ممکن است و مربیگری نه تنها فرصت کار در یک حرفه بسیار باارزش را فراهم می‌کند بلکه امکان دستیابی به امنیت مالی را نیز میسر می‌سازد.
همه چیز در حال آماده شدن برای آن روز جادویی است که گواهی یا دیپلم به دستتان می‌رسد. روزی که می‌توانید با اطمینان بگویید: “من یک مربی واجد شرایط هستم”.
در این هنگام بسیاری از مربیان جدید تصمیم می‌گیرند که حرفه جدید مربیگری خود را آغاز کنند. میزکار آماده، خط تلفن وصل شده و کارت‌های ویزیت در جای کارت ویزیت جدید و براق خود قرار دارند و آماده‌اند به هر کسی که از شما می‌پرسد “من به این موضوع فکر می‌کنم که با یک مربی کار کنم، کسی را می‌شناسی؟” داده شوند.
اما مرحله بعدی بخشی است که ما در مورد آن صحبت نمی‌کنیم – این موضوع بزرگترین تابو در مربیگری است. تلفن به خودی خود زنگ نمی‌خورد. انسان‌هایی که از کنار خانه شما رد می‌شوند، علم غیب ندارند که بفهمند یک مربی در این خانه است که می‌تواند به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک کند. برای مربیان جدیدی که از قبل تجربه کارکردن مستقل نداشته‌اند و حتی افراد حرف‌های باتجربه، فکر کردن به تبلیغ حرفه جدید مربیگری و اقدام به جذب مشتری هم بسیار دلهره آور است.

بازاریابی مربیگری کار متفاوتی است
شما حتی اگر مانند من تمام زندگی خود را در کار بازاریابی گذرانده باشید (بعداً توضیح خواهم داد)، درک این نکته که بازاریابی مربیگری مانند بازاریابی یک قوطی لوبیای پخته یا هر کالای بسته بندی شده یا محصول دیگر نیست، می‌تواند برای شما بهت انگیز باشد. مربیگری غیرقابل لمس است؛ انسان‌ها هنگام خرید نمی‌توانند آن‌را ببینند، بشنوند یا لمس کنند. آن‌ها فقط می‌توانند آن‌ را تجربه کنند. وقتی مشتری‌ تصمیم می‌گیرد با یک مربی کار کند، ریسک بزرگی می‌کند چرا که باید به حرف او در مورد نتیجه کار اعتماد کنند. به همین دلیل نسبت به بسیاری دیگر از تصمیمات در زمان خرید یک محصول، اعتماد عامل بسیار بزرگتری در تصمیم مشتری برای کار با یک مربی خاص است.

———————————————————————————————————————————————————–

Abstract

Coaching is one of the fastest growing professions in the world.
Lifestyle magazines publish articles on coaching and personal growth, and life coaches appear on radio and television. Celebrities openly thank their coaches for their support, business people thank their coaches when they succeed, and conference speakers cite coaching as one of the most useful management tools.
A long list of these coaches can be stated: life coaches, work-life balance coaches, relationship coaches, job coaches, parent coaches, executive management coaches, small business coaches, presentation skills coaches, leadership coaches and …
Everyone seems to be talking about coaching and most people like you want to be a professional and successful coach.

The biggest taboo in coaching …
When coaches are engaged in training and coaching, they experience coaching more deeply for themselves and realize that this can have a tremendous impact on people’s quality of life. This understanding probably went beyond their initial imagination at the beginning of their studies.
In this way, friendships are formed, people keep in touch, and it feels good to be with other people who can talk to clients about coaching styles, techniques, and experiences.
As coaches become more involved in the coaching community, they hear success stories and anecdotes about the “carpet reaching the throne” of the coaches who developed these stories. People talk about the hourly rate of 50, 100 and sometimes even 500 pounds! And it is exciting to think that anything is possible, and coaching not only provides the opportunity to work in a very valuable profession, but also makes it possible to achieve financial security.
Everything is preparing for the magical day when you will receive a certificate or diploma. The day when you can say with confidence: “I am a qualified coach”.
At this point, many new coaches decide to start a new coaching career. The desk is ready, the telephone line is connected, and the business cards are in place of their sleek new business card, ready to ask anyone who asks, “I’m thinking about working with a coach. Do you know anyone?” To be given.
But the next step is the part we are not talking about – this is the biggest taboo in coaching. The phone does not ring by itself. People who pass by your house do not have the knowledge of the unseen to realize that there is a coach in this house who can help them achieve their goals. For new coaches who have not already had the experience of working independently, and even for experienced professionals, it is very daunting to think about promoting a new coaching profession and trying to attract a client.

Coaching marketing is a different matter
Even if you, like me, have spent your entire life in marketing (I will explain later), it may be surprising to you to understand that coaching marketing is not like marketing a can of baked beans or any other packaged product or product. . Coaching is intangible; Humans cannot see, hear or touch it when shopping. They can only experience it. When a client decides to work with a coach, he or she takes a big risk because they have to trust what he or she says about the outcome. For this reason, trust is a much bigger factor in a customer’s decision to work with a particular coach than many other decisions when buying a product.