برای معرفی و شناخت این کتاب از دو زاویه میتوان به این کتاب نگاه کرد. زاویۀ اول، ساختار کتاب است و زاویه دوم محتوا و موضوع کتاب. ساختار کتاب ماهیتی علمسنجی با شاخص کتاب¬سنجی و کتابشناسی دارد؛ و موضوع این کتاب که مهندسی نرمافزار است؛ به معرفی، خلاصه و چکیدهای از ۸۰ عنوان کتاب درباره مهندسی نرمافزار میپردازد که این کتاب¬ها به تفکیک موضوع تقسیمبندی شدهاند. ابتدا از زاویۀ اول، یعنی ساختار کتاب که ماهیتی علمسنجی با شاخص کتاب¬سنجی و کتابشناسی است به معرفی این کتاب میپردازیم.
علمسنجی
مقدمهای بر علمسنجی
شناخت وضعیت موجود، مهمترین گام برای برنامهریزی و سیاستگذاری آینده در مورد هر نظام است، نظام علم و فناوری کشورها نیز از این قاعده مستثنا نیست و بهمنظور برنامهریزی و سیاستگذاری در مورد آن، شناخت دقیق وضع موجود و همچنین تعقیب روند تغییرات در طول زمان، در مقایسه با اهداف تعیینشده یا در مقایسه با دیگر کشورها ضروری است. (علی¬زاده، ۱۳۸۹، ص۳ ) اولین مرحله در فرآیند سنجش علم، فناوری و نوآوری هر کشور، تعریف شاخصها یا همان ابزارهای سنجش وضعیت موجود است. تعریف شاخصهای مناسب هر کشور، باید با توجه به شاخصها، تعاریف و مفاهیم استاندارد بینالمللی، روندها و تحولات جهانی، اهداف و اولویت¬های ملی و شرایط بومی هر کشور انجام شود.
یکی از مهمترین شاخصهای علمسنجی شاخص کتابسنجی است. با استفاده از شاخصهای کتابسنجی میتوان دادههای مربوط به نویسندگان، انتشارات علمی و استنادهای بین آنها را مورد تجزیهوتحلیل قرارداد، جایگاه برون داده¬ای علمی گروههای تحقیقاتی، موسسهها و کشورها و میزان رشد آنها را در شبکههای ملی و بینالمللی علوم و فنآوری شناسایی کرد و نقشه¬ی حوزههای مختلف علوم و فنآوری را در ارتباط با یکدیگر ترسیم نمود. (نوروزی چاکلی، حسن زاده، ۱۳۸۹)
تاریخچه¬ی علمسنجی
از ۵۰ سال پیش تاکنون، دولتها و پژوهشگران در کشورهای صنعتی به اندازهگیری علم و فناوری پرداخته اند. به نظر گودین شاخصهایی که امروزه بهمنظور سنجش علم و فناوری مورد استفاده قرار میگیرند، از دو منبع سرچشمه گرفتهاند. اطلاعات کمّی در مورد علم و فناوری را نخست باید تا حد زیادی مرهون کار بنیادی سازمانهای دولتی مانند بنیاد ملی علوم آمریکا (ان. اس. اف.) در دهه ۱۹۵۰ و سازمانهای بین دولتی مانند سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اروپا (اُ.ای.سی.دی.) در دهه ۱۹۶۰ دانست.
بهیقین، پیش از دهه ۱۹۵۰ نیز تلاشهای بسیار منظمی برای اندازهگیری علم و فناوری انجام شده است که محدود به اروپای شرقی است. در همین منبع تلاشها و آثار اشمو کلر (۱۹۵۴) و درک¬جی. دوسلا پایس (۱۹۶۹) در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ است. این دو، توجه پژوهشگران دانشگاهی را بهاندازهگیری علم و فناوری جلب کردند و پرسشها و مسائل مربوط به جنبههای کمی پژوهش علمی را به مسائل و پرسشهای موردعلاقه دانشمندان تبدیل کردند. در پی این فعالیتها، رشتههای علمسنجی و بهویژه کتابسنجی، پژوهشگران زیادی را با هم همراه و متحد ساخت و به فراهم آمدن طیف وسیعی از دادهها برای کاربران بیشماری مانند جامعه شناسان، تاریخدانها، و دانشمندان علوم سیاسی منجر شد. به عقیده¬ی سن گوپتا اولین کسانی که واژه¬ی علمسنجی را ابداع کردند، دوبروف و کارنوا در روسیهی شوروی بودند. تجزیهوتحلیل آماری نوشتههای علمی از نیمه اول قرن بیستم آغاز شد و کول، ايلز، و هولم از مقالات علمی منتشر شده به عنوان ملاکی برای مقایسه تولید علمی کشورهای مختلف استفاده کردند . نتایج کار آنها در آن زمان توجه زیادی را جلب نکرد، اما درست در همان زمان افرادی مانند لوتکا، بردفورد، و زيف بهمنظور بررسی توزیع انتشارات برحسب مؤلفان و نشریات، مدلهای نظری ویژهای را ارائه دادند و درواقع نتایج کارشان در اواسط قرن بیستم و هنگامیکه نیاز به ارزیابی تولید و کارایی پژوهش علمی ضروری و الزامی گردید، و مورد توجه قرار گرفت.
از آن زمان تاکنون کشورها و سازمانهای مختلف جهانی، مانند همکاری و توسعه اقتصادی اروپا در یونسکو، سعی در نظاممند کردن و ارائه هر چه بهتر شاخصهایی بهمنظور سنجش و ارزیابی علم و فناوری داشتهاند. (خالقی، ۱۳۸۶، ص۱-۲ )
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مهندسی نرمافزار؛ سنجش علم موجود در ايران” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.